دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ارمنی آمد و مسلمان شد

 

گرچه سرگرم کسب و کارش بود

نان خور رزق کار و بارش بود

 

او که با عالم خودش می‌ساخت

روز و شب با غم خودش می‌ساخت

 

ببینید لبخند ارباب ما را

 

ببینید گیسوی پر تاب ما را

ببینید جوش می ناب ما را

ببینید ماه جهانتاب ما را

ببینید لبخند ارباب ما ر

 

ما کنار پر سجادۀ تو شیعه شدیم

 

سوی مجنون برسانید که لیلایی هست

ما شنیدیم در این شهر که آقایی هست

دور این خانه شلوغ است اگر جایی هست

دردمندیم و دلی خوش که مداوایی هست

 

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق

درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق

کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق

عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

 

عشق گاهی نوازش قو‌‌هاست

عشق گاهی میان شب بو‌‌هاست

گاه در سینۀ پرستو‌‌هاست

 

عشق گاهی کنار برکۀ آب

عشق گاهی نوازش قو‌‌هاست

 

زاهدترین

خواندند او را آن چنان و این چنینش

اما خدا خوانده ست زین العابدینش

 

دیشب اباالفضل آمد ‌و امشب ابالکوه

از بین زُهاد جهان زاهدترینش

 

احسان چشمت

پر می‌کنیم از می‌گلوی باده‌ها را تا مست باشیم انتهای جاده‌ها را

بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده‌ها را

سه خورشید

 

در گلشن آزادى و عشق و احساس

 آمد به سه روز لاله و نرگس و یاس

 

خورشید سه و چهار و پنج شعبان

 سیماى حسین است و على و عبّاس

به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)
خنده‌ات خندۀ ملیح حسین

 

مستم از جام، مستم از باده

سر خوشی کار دست من داده

 

نام من عبد ، عبد ثارالله

کنیه‌ام عاشق جنون زاده

به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)
کنج لب‌های توست خال حسین

ای انیس قدیمی دل‌ها

آفتاب بلند ناپیدا

 

تا خدا می‌برد دلِ ما را

پَرِ سجاده‌های سبز شما

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×