دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
چه مبارک سحری است

شب جمعه دل ما گفت علی، گفت حسین

رو به درگاه خدا گفت علی، گفت حسین

 

از همه رانده شده چشم بر این در دارد

بنده‌ای غرق خطا گفت علی، گفت حسین

 

ذکر حسین

هرچند که خسته از گناه آمده‌ام

با حال بد و روی سیاه آمده‌ام

 

امشب شب قدر است، یقین می‌‌‌بخشی

با ذکر حسین و اشک و آه آمده‌ام

 

تمنای روز ظهور

به حق خدای شب قدرها

بیا‌ ای دعای شب قدرها

 

حضور تو تنها نفس می‌‌‌دهد

به حال و هوای شب قدرها

 

کاش قرآن به سر بگیرم من

سفره‌دار خدا، امام زمان

دگر امشب بیا امام زمان

 

شب قدر است هر کجا هستی

التماس دعا، امام زمان

 

جود بی انتها

ای عزیز خدا، امام زمان

صاحب روضه‌ها، امام زمان

 

بر سر و سینه می‌‌‌زنی ‌ای وای!

فرق او شد دو تا، امام زمان

 

او جلوۀ ربانی شب‌های قدر است

امشب شب سقایی یعسوب دین است

پیمانه‌ها دست‌ امیرالمؤمنین است

 

بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر

بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر

فزون کن به قلبم غم کربلا را

بخوان امشب ای دل سمیع الدعا را

صدا کن خدای سریع الرضا را

 

الهی به حق رسول امینت

امانی بده بندۀ بینوا را

مناجات

من با تو بال و پر گرفتم یا الهی

کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی

 

ده مرتبه نام تو را با اشک بردم

قرآن به روی سر گرفتم یا الهی

 

آغوش تو باز است از بس مهربانی

امشب تو را در بر گرفتم یا الهی

غلام درگهت عالیجناب خواهد شد

شبی هم این دل ما انتخاب خواهد شد

برای خلوت اُنست خطاب خواهد شد

 

مکش زخیمه دل‌ها عمود مِهرت را

که آسمان به سر ما خراب خواهد شد

 

زائران حرم جد تو را می‌بخشند

قبل از آنکه بنویسند جزای همه را

می‌سپارند به تو قدر و قضای همه را

 

شب قدر است ولی قدر نمی‌دانیمت

که تو باید بدهی اجر و سزای همه را

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×