دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بوسه بر گلوی تیغ

با کام تشنه بوسه زدی بر گلوی تیغ بر خاک ریخت تا به ابد آبروی تیغ نامی ز آب چشمۀ حیوان نمانده است این سان که جاودان شدی از سبوی تیغ  

کوتاه سروده
می‌شکستی ای کاش

آن سو نگران، نگاه پیغمبر بود خورشید، رسول آه پیغمبر بود

ای تیغ پلید می‌شکستی ای کاش آن حنجره بوسه‌گاه پیغمبر بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×