دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
در صبر عین زینب کبراست

دارد مسیح ما می‌آید دیگر از راه

پس خیر می‌بیند گدا سرتاسر از راه

ما قبلۀ خود را گرفتیم آخر از راه

دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه

 

زهرای محترم

امشب به جز معصومه نامی در سرم نیست

یعنی برای عشق و مستی هیچ کم نیست

 

من شعر می‌گویم برایش، این فضیلت

حتی میان شعر‌های محتشم نیست

 

همچو زینب غم برادر داشت

چیست جان؟ جان نثار معصومه

چیست گل؟ از تبار معصومه

 

صلوات و سلام آل رسول

هدیۀ ما نثار معصومه

 

اعجاز مسیحا

ای در یم عصمت، یا حضرت معصومه

ای فاطمۀ عترت، یا حضرت معصومه

ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه

ای سایۀ تو عفّت، یا حضرت معصومه

قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه

محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه

 

فاطمۀ ثانی

خورشید نجیب آسمان، معصومه

محجوبۀ زینبی نشان، معصومه

 

او فاطمۀ ثانی و در حجب و حیا

الگوی تمام دختران، معصومه

 

عطر گل یاس از ضریحت می‌تراود

دور و بر خود می‌کشی مأنوس‌ها را

إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را

 

وا می‌کنی سمت کویر این حوالی

با لطف پاکت پای اقیانوس‌ها را

 

زینب شاه خراسان

رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت

چنانکه چشمۀ ذوق مرا به راه انداخت

 

خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را

به نام فاطمه آورده است زینب را

 

زینب شاه طوس

بده مژده بر دشت خشک گلوها

پر از بادۀ کوثری شد سبوها

 

بدون توسل، رسیدن محال است

مصلّی که شد از دل بی وضوها؟

 

 

مثل عمه‌ات زینب

هم شدی یاور امام رضا

هم شدی خواهر امام رضا

 

شأنت این گشته است که هستی

دختر مادر امام رضا

 

تا که آهو می‌رود، پشتش کبوتر می‌رسد

از کریمان سنگ می‌خواهیم ما، زر می‌رسد

در حرم از آنچه می‌خواهیم، بهتر می‌رسد

 

لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است

وقت احسان، پشت آن احسان دیگر می‌رسد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×