دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
باید همه قدر عشق را بشناسند

تا علقمه‌ها، سیب و فدک‌ها، یاسند

باید همه قدر عشق را بشناسند

 

امواج فراتند به سر می‌کوبند

یا سینه زنان هیأت عباسند؟

به مناسبت ولادت حضرت عباس (ع)
باب النّجات عالمین مولا اباالفضل

چه خوب شد، الطاف بالا بیشتر شد

باران گرفت و خشکی لب‌هام تر شد

 

دیشب حسین، امشب ابوفاضل و فردا

چه خوب این شب‌ها دل ما در به در شد

به سمت هدف

رگ‌های غیرت علوی در تب قیام

باید به قلب فاجعه زد تیغ انتقام

 

آشوب درد و داغ عطش سوخت باغ را

من باشم و حرم نبرد جرعه‌ای به کام؟!

 

دامنت دانشسرای کربلا

السّلام ای فاطمه امّ البنین

السّلام ای بانوی دنیا و دین

 

السّلام ای همسر شیر خدا

مادر عبّاس، شمشیر خدا

به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س)
جبرییلش به سجود تو سجود آورده

آنکه با خلقت توهرچه که بود آورده

جبرییلش به سجود تو سجود آورده

 

نه...غلط گفتم از آغازخدا با نورت

نه فقط آنچه که بود آنچه نبود آورده

تنها زن مرد تاریخ

بر دوش من می‏‌نشیند، یک کهکشان عشق بی ‏سر زخمی‏‌ترین شانه هستم در روز میلاد خنجر

حتی برای تهاجم، این سنگ‏‌ها جان گرفتند رحمی ندارد زمینت، وقتی نداری برادر

یک بهشت آزادگی را ساده با جوهر کشیدم

بوم نقاشی به دستم بود و طرح پَر کشیدم با قلم موی خیالم، نقش در دفتر کشیدم 

دیدم اما این قلم مو رنگی از جوهر ندارد منّت از مژگان و ناز از دیدگان تَرکشیدم

بوی سیب

 

آورد از بهشت خدا بوی سیب را

بر شانه‌های علقمه مشکی غریب را

 

آیینه دار سفرۀ هفت‌آسمان کند

میراث دار جنّت و کوثر حبیب را

کشتی ناخدای اقیانوس

 

مانده بر خاک تشنۀ صحرا، گام تلماسه‌های اقیانوس

ردّ خاکستری که می‌پیچد، بر نفس‌های گرم هر ققنوس

 

خاک را با تلاطمی خونین، آشنا کرده تربت گل‌ها

قصّه‌ی سرخ ظهر عاشورا، با نگاه غزل شده مأنوس

آب با آتش تبانی می‌کند

چشم‌هایت روضه خوانی می‌کند

اشک‌ها را ساربانی می‌کند

 

آن افق‌های نگاه زخمی‌ات

کربلا را دشتبانی می‌کند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×