دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اربا اربا گشته‌ای...

مثل عکسی که میان قاب لذت می‌برد

چشم تو دارد از این محراب لذت می‌برد

 

این که گاهی چهره‌ات را ماه می‌خوانیم ما

بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می‌برد

کجای دشت به خون سر گذاشتی؟ برگرد

که گفته بال کبوتر اضافه آمده است

فقط ز جسم تو یک سر اضافه آمده است

 

برای کشتن تو چون که چون پیامبری

کمان به دست دو لشگر اضافه آمده است

کوتاه سروده
اشک خاموش حسین

زینب...نه ببین! دوباره مادر با اوست

عباس...نه، آیینۀ حیدر با اوست

 

اکبر...نه، بخوان در اشک خاموش حسین

تکرار جوانی پیمبر با اوست

حیدر تو می‌شدی، شه خیبر اگر نبود

پرواز قصه بود فقط، پر اگر نبود

شوق رسیدنِ به فراتر اگر نبود

 

جمعی دخیل بسته به درهای رحمتت

اوجی نبود، حلقۀ این در اگر نبود

رگ ذوالفقار

دارند می‌­برند به صحرا بهار را، گل‌های نوشکفتۀ باغ انار را

پیوند می‌زنند به اشک تمشک‌ها، سیب گلاب تازه­‌تر شاخسار را

 

پیوند می‌زنند قلم را به چشم تر، با شعر داغدار پدرهای بی ­پسر

کی می‌­شود به ثانیه‌­ای بشکند کمر؟ اسبی بیاید و ببرد انتظار را

 

آنان هفتاد و دو تن بودند

میزبانان   به دعوت باطل رفتند میزبانان به بیعت آذوقه دلقکی بر شمشیر خلیفه می‌رقصید پریشانی در کوفه فراوان بود قوس قامت بیهودگان   به التزام تملق، حیات داشت چشمان سمج خداناپرستان   به پایداری شب اصرار داشت

پیش حسین هم علی و هم پیمبری

سیراب تشنگی ست به دریا چه حاجت است آب از سرش گذشته به سقا چه حاجت است

 

معراج اوست اینکه می‌افتد به روی خاک دیگر سفر به عالم بالا چه حاجت است

تصویر پیمبر به زمین افتاده ا­ست

ای باغچه­‌ها که یاس پرپر دارید!

هفتاد و دو پروانۀ بی‌سر دارید

تصویر پیمبر به زمین افتاده ا­ست

این عکس هزار تکه را بردارید!

یک شیشه عطر

خورشید بود و جانب مغرب روانه شد

چون قطره بود و غرق شد و بی کرانه شد

 

آیینه بود و خرد شد و تکّه تکّه شد

تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد

 

اوراق ارباً اربا تو

 

دلت الهام بخش آفتاب است

گلت میراث دار بوتراب است

 

حسینى بود ایّام ظهورت

تجلّى‏‌هاى ماه از آفتاب است

 

تورا با زخم‌هایت مى‏‌شناسند

غزل‌هاى تو افزون از حساب ‏است

 

شهادت حضرت علی اکبر (ع)

به اسبش هی زد و زلفش میان بادها گُل کرد

سکوت دشت را سرشار از عطر قرنفُل کرد

 

نگاهش آهوان خسته را مدهوش خود کرده است

لبانش سنگ‌های تشنه را غرق تغزُل کرد

 

و بسم الله رویش – صبحگاهان بنی هاشم –

بیابان‌های دنیا را پر از تحریر بلبل کرد

شعر ناصرالدین شاه قاجار در مدح حضرت علی اکبر (ع)

یم فاطمی، دُر سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی                                               ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی

 

به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر، به علی گهر                                              به حسن جگر، به حسین پسر، چه نجابتی، چه اصالتی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×