دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بوسید روی ماهت و گفتا که محشری

هم در مقام و نام و جلالت تو اکبری هم اینکه در عشیره شما ازهمه سری

گفتا اگر که ختم رسالت نمی‌رسید حتما تو آخرین نبی هستی، پیمبری

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
گلت از چشم ثارالله دل برد

تعالی الله مبارک باد لیلا لبت خندان و قلبت شاد لیلا

علی آورده‌ای یا حیِّ سرمد   تو را امشب محمد داد، لیلا

گلی آورده‌ای کز نکهت او بهشت وحی شد آباد، لیلا

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
یوسف ندیده‌ها ترنج دل بیارند

وقتی سخن از گوهری یک دانه باشد باید کلام عاشقان رندانه باشد

صحبت ز سر مشق جوانان بهشت است آری سخن از دلبری جانانه باشد

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
احمدترین به صفحۀ دنیا رسیده است

دریاترین به دامن صحرا رسیده است  ره واکنید، کعبۀ دل‌ها رسیده است

 یوسف بریده سر، سر بازار آمده  پابوسی‌اش خلیل و مسیحا رسیده است

مدح حضرت علی اکبر (ع)
اَشهدُ اَنّ عشق چاقویش!

کاروان کاروان شب تاریک، گم شده لابلای گیسویش خنجر از دست ماه می‌افتد، در مصاف هلال ابرویش

چشم‌هایش از آسمان لبریز، سینه‌اش داغدار طوفان هاست دست‌هایش به وسعت دریا، هیبت کوه در دو بازویش

در خانۀ خون خدا آمد خدا را مظهری

امروز پیک خوش خبر هی حلقه بر در می‌زند بر در مکرر حلقه را از عشق دلبر می‌زند

 

از نغمه در مرغ دل در سینه‌ام پر می‌زند شادی به صد شور و شعف از هر دری سر می‌زند

 

از شوق دل روح الامین شهپر به شهپر می‌زند از عشق اکبر نعرۀ الله اکبر می‌زند

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
نشسته روی دوشت آبشارها

سرودن از لب تو با انارها

و راوی شکفتنت بهارها

 

به پاک بودن تو غبطه می‌خورند

زلالی تمام چشمه سارها

ماه پیدا شده در خانه، مبارک باشد

ماه تا آینۀ خانۀ مولا آمد

رونقی تازه به کاشانۀ مولا آمد

 

کودکی تازه‌تر از ریزش باران در باد

شهر آشوب‌تر ‌از حال بیابان در باد

 

چشم وا کرد، چه چشمی است، چراغی روشن

غنچۀ وا شده در دامن باغی روشن

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
تو خونه حیدری دارم

پایین پای پادشاه 

شهزاده‌ای شبیه ماه

نشسته مثل آینه 

همه شدن غرق نگاه

باز هم کوچۀ بنی‌هاشم بوی عطر محمدی دارد

باز هم آسمان این خانه‌ شب پر رفت و آمدی دارد باز هم کوچۀ بنی‌هاشم بوی عطر محمدی دارد

در شبستان زلف تو ترسا، خال بر گونۀ تو هندوکش طاق زیبای ابرویت محراب، وه که لیلا چه معبدی دارد

کار چشم تو مبتلا کردن، خاک را با نظر طلا کردن این زلیخای نفس ما یوسف! عاشق توست هر بدی دارد

شعر حمیدرضا برقعی به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق

می‌ایستم امروز خدا را به تماشا ای محو شکوه تو خداوند سراپا

ای جان جوان مرد به دامان تو دستم من نیز جوانم، ولی افتاده‌ام از پا

آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را ای عشق مینداز از امروز به فردا

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
آسمان‌ها پر از سرور شدند

 

روز میلادت ای ستارۀ سرخ، ماه بی‌اختیار لرزید و ...

دور چشمان مثل خورشیدت، طبق رسم طواف چرخید و ...

 

آسمان‌ها پر از سرور شدند، غصه‌ها از مدینه دور شدند

لاله‌ها مظهر غرور شدند، پدرت عاشقانه خندید و

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×