دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
لااقل زینبی کنارت بود

تک و تنها چه کار خواهی کرد

همسرت کاش بی قرارت بود

چقدر خوب می‌شد آقاجان

لااقل زینبی کنارت بود

مرهم حریف زخم زبان‌ها نمی‌شود

مرهم حریف زخم زبان‌ها نمی‌شود

اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی‌شود

 

گریه مکن بهانه به دست کسی مده

با گریه‌هات هیچ مدارا نمی‌شود

 

خسته مکن گلوی خودت را برای آب

با آب گفتن تو کسی پا نمی‌شود

دحو الارض (گسترش زمین از زیر کعبه)

یک نهر از این طرف یکی از آن سو

گسترد برای کودک تشنۀ او

صد نهر دگر اگر هم آنجا می‌ساخت

یک قطره نمی‌چکید بازش به سبو

عطر دعا (به مناسبت روز مخصوص زیارت امام رضا علیه السلام)

حس می‌کنم در مرقدت عطر دعا را

عطر توسل‌های در باران رها را

 

آهم کبوتر می‌شود تا گنبد تو

می‌آورد فریادهای یا رضا را

ماهی تشنه

و نیم دیگر خود را نشست و کامل کرد

و قطره‌قطره تمام  فرات را گل کرد

 

لبان ماهی تشنه درون گهواره

میان شرم نگاهش دوباره دل‌دل کرد

راز رشید

تو آن راز رشیدی که روزی فرات بر لبت آورد و کنار درک تو کوه از کمر شکست

ناخدای کشتی دین

ای با‌خبر ز درد نهانت خدای تو

نَبوَد سزای، گوشۀ تبعید جای تو

 

این سجده‌گاه، عاقبتش قتلگاه شد

زندان بهشت و چاه بلا کربلای تو

دختر شیر خدا

شبیه حسرت پروانه‌هاست  این بانو

سفیر واقعۀ کربلاست این بانو

 

کم است واژۀ بانو برای تعریفش

که اسوۀ همۀ مردهاست این بانو

لذت دیدار

من دربه‌در پنجره‌‌فولادم و دیری‌ست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

 

گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم

آخر چه کنم؟ در حرمت کار زیاد است

موج نی

دشت، تشنه، خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه

از عرق‌ریز خجالت، علقمه، تشنه

 

آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب

این طرف گل‌های باغ فاطمه (س)، تشنه

شاهی ولی غریب‌ترین شاه عالمی

شاه منی که مونس هر سال و هر دمی

شاهی ولی غریب‌ترین شاه عالمی

 

باران اشک، اذن ورود حریم توست

در هر کویر علت باران نم‌نمی

 

حیرت نکن از اینکه خرابم مقابلت

آخر همان که از ته دل دوست دارمی

انگار که کهکشان به خاک آمده است

آن اسب سپید، سرخناک آمده است

از جنگل تیغ، سینه‌چاک آمده است

سرها بر روی نیزه‌ها می‌تابند

انگار که کهکشان به خاک آمده است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×