دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مدح حضرت معصومه (س)
گوشه‌ای از بقعۀ مادر

ناگهان عطر سفر، راه معطّر باشد

بغض آتش زده در سینۀ مجمر باشد

 

آسمان پشت سرت کاسۀ آبی پاشید

خواست در بدرقه‌ات پلک زمین تر باشد

 

جاده بر دوش کشیدت که سفر هموارست

مقصدت عشق شد و طوس و برادر باشد

مدح حضرت معصومه (س)
زینب حضرت رضایی تو!

آمدی و بهشت را با خود

به دل این کویر آوردی

کوثرانه قدم زدی در شهر

خیرهای کثیر آوردی

 

به مناسبت وفات حضرت معصومه (س)
به یاد صحنۀ گودال کربلا افتاد

برای بار غمت سوگوار باید شد

تمام عمر از این غصه زار باید شد

 

برای خضرشدن در کنارصحن تو با

غلام و نوکر تو همجوار باید شد

 

نوشته‌اند برای زیارت زهرا

به سوی مرقد تو رهسپار باید شد

 

به مناسبت میلاد امام حسن عسکری (ع)
فاطمی دین و حسینی، حسنی، حیدری‌ام

از ازل آب و گلم گفت که من کوثری‌ام

فاطمی دین و حسینی، حسنی، حیدری‌ام

 

همۀ دلخوشی‌ام ای گل زهرا این است

که خوش اقبال از این مرحمت داوری‌ام

پرستوی پرپر

و دانه ریخت بیایی کبوترش باشی

دوباره آینه‌‌ای در برابرش باشی

 

نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی

میان راه، پرستوی پرپرش باشی

 

«مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»‌ هاست

نخواست گم شده‌ای مثل مادرش باشی

آقای عالمی و اباالمهدیِ منی

شور میان هر غزل شاعرانه، تو زیباترین تغزل در هر ترانه، تو

 

هستی بدون مهر و محبت که مرده است

عشق بدون چون و چرای زمانه، تو

 

اغراق نیست، از همه عالم سرآمدی

یکتا شبیه ذات احد جاودانه تو

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×