دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من پا به پای عمۀ خود جنگ کرده‌ام

اول تو را سرود لبم انتها لبم

از شوق پر کشیدن سویت لبالبم

 

در سینه‌ام محبت و بر لب ثنای تو

صد آفرین به سینه و صد مرحبا لبم

 

شاه دریادل

رسیده موج موهایت به دست خستۀ ساحل

به دنبال تو می‌گشتم تمام این چهل منزل

 

به تو حق می‌دهم با سر به سوی دخترت آیی

که یک عاشق شبیه تو ندیدم شاه دریادل

سجده بر تربت ارباب، سراسر نور است

اول شعر که یارب بشود خوب‌تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب‌تر است

 

هرکسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب‌تر است

بی بال و پر

عمو عباس، سرم درد می‌کنه

عمو جون بال و پرم درد می‌کنه

 

شبا وقت خوابیدن کلافه‌ام

جای سنجاق رو سرم درد می‌کنه

فعل إضرب را مؤکد من چشیدم در مسیر

مبتدای زندگی من خبر از پیری است

حال موهایم پدر آشفته از درگیری است

 

فعل إضرب را مؤکد من چشیدم در مسیر

یک تمیزش در دهان، دندان لق شیری است

خاطرات تلخ شام

در دو روز زندگی غربت فراوان دیده‌ام

بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده‌ام

 

از غروب روز عاشورای سال شصت و یک

بر دل زهرایی‌ام زخمی نمایان دیده‌ام

کاروان پر از یاسمن

سالار کاروان پر از یاسمن، حسین

جمع صفات و خاتمۀ پنج تن، حسین

دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین

اشک روضه بر دل آلوده قیمت می‌دهد

خواب یاران، استخوان در گلو یعنی همین

غافلیم و حاصل دوری از او یعنی همین

 

عمرمان طی شد به فکر آرزوهای بلند

سکر جهل آرزو در آرزو یعنی همین

 

حضرت عشق آفرین

 

ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین

راز و نیاز روز و شب راغبین، حسین

 

ما در کنار تو همه آسوده خاطریم

واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین

حکایت لیلایی

پنهان کنم چگونه هویدایی تو را؟

یا بین سینه شرح دل آرایی تو را؟

 

ظرف مرا شکستی و حالا نشسته‌ام

تا رو کنم حکایت لیلایی تو را

مناجات

بندۀ نفسم شدم، سوز و نوایم رفت، رفت

از نفس افتادم و حال دعایم رفت، رفت

 

غفلتم توفیق توبه کردنم را برده است

از قنوتم رَبَّنٰا إغْفِرْ لَنٰایم رفت، رفت

مناجات

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

 

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم

هنوز جاهلم و بندۀ شیاطینم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×