دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
دختری داد زد عمه، عمو عباس کجاست؟

باز هم پشت در خانه صدا پیچیده

بوی دود است که در بیت ولا پیچیده

 

عده‌ای بی سر و پا دور حرم جمع شدند

باز هم، همهمه در کوچۀ ما پیچیده

حال و هوای کرببلا دارد این حرم

ری قبله گشته با حرم سیدالکریم

عزت گرفته با قدم سیدالکریم

 

عقده گشای قبر خراب حسن شده

صحن و سرای محترم سیدالکریم

 

عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است

اعجازها نموده دم سیدالکریم

مدح حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
دست بوس چهار امامی تو

ای بلندای عشق قامت تو

ای سلام خدا به ساحت تو

 

خاک بوس سیادت تو زمین

جایگاهت ولی به عرش برین

در خانه، عباسم غلام و من کنیزم

تو شاهکار عشق‌بازی در زمینی

تو دست پنهان خدا در آستینی

اُمُّ الادب،  اُمُّ الوفا، اُمُّ البنینی

دلگرمی و وصف امیرالمونینی

به مناسبت وفات حضرت خدیجه (س)
خدیجه‌ای که حسین و حسن نوادۀ اوست

خدیجه زوج رسول است و مادر زهرا

خدیجه گوهر یکتا و درٌ بی‌همتا

 

ندیم ختم رسولان و یار پیغمبر

نبود در همه عالم کسی از او بهتر

برگ سبزی حضرت غفار دستم می‌دهد

 

سرخوشم از باده‌ای که یار دستم می‌دهد جام اشکی که سحر دلدار دستم می‌دهد

همرهان بار سفربستند ومن جا مانده‌ام گفتم آخر روسیاهی کار دستم می‌دهد

 

 

قرار ما همه تنگ غروب، صحن حسین

دمی که سیر وجودم الی السما می‌شد

تمام صفحۀ شعرم پر از خدا می‌شد

 

گمان کنم خبر از یار می‌رسد امشب

که باب فیض الهی به سینه وا می‌شد

به یاد بی کفن کربلا

کسی بدون دلیل از صدا نمی‌افتد

لب کلیم ز سوز دعا نمی‌افتد

 

کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود

به دست بسته شده، از عطا نمی‌افتد

 

اگرچه خاک نشسته به روی لب‌هایت

عقیق، پا بخورد از بها نمی‌افتد

اصل طینت

یا ایّها الحسین و یا ایّها الشهید

با عشق تو ندیده خدایت مرا خرید

 

هر سائلی که دست به دامان تو شود

هرگز نمی‌رود ز سرای تو نا‌امید

چه‌قدر نام تو زیباست اباعبدالله

چه‌قدر نام تو زیباست اباعبدالله

چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله

 

زائر کرب و بلا حق شفاعت دارد

قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله

بیست و هشت صفر (شهادت پیامبر)؛ تاب ناله

از سوزِ تب توانی به پیکر نداشتی

فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی

 

یادِ خدیجه می‌کنی و آه می‌کشی

یعنی که تاب دوریِ همسر نداشتی

پنجم محرم؛ روضه ی گودال...

می‌رسد از گوشۀ مقتل صدای مادرش

ای زنازاده بیا و دست بردار از سرش

 

گیسوان مادر ما را پریشان می‌کنی

بی حیا با خنجرت بازی مکن با حنجرش

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×