دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
هفتاد و دو تکبیر

با زخم چه طعنه‌ها به شمشیر زدی

مردانه به قلب آن همه تیر زدی

بر هرچه که هست در نماز آخر

یک مرتبه هفتاد و دو تکبیر زدی

کوتاه سروده
تنها و غریب و بی برادر، دجله

دستان بریده، نعش بی سر دجله

تنها و غریب و بی برادر، دجله

 

یک سوی حسین و سوی دیگر عباس

یک چشم فرات و چشم دیگر دجله

کوتاه سروده
زینب زینب زینب زینب زینب

آن روز حسین یک صدا زینب بود

آیینۀ غیرت خدا زینب بود

 

زینب زینب زینب زینب زینب

آن روز تمام کربلا زینب بود

کوتاه سروده
صحن دل من عین حسینیه شده

با سوز و گداز و شور و اخلاص بخوان با حنجرۀ زخمی احساس بخوان

صحن دل من عین حسینیه شده ای عشق بیا روضۀ عباس بخوان

کوتاه سروده
سری میان سرها

ما راست سری خم شده سوی نیزه افتاده به خاک پیش روی نیزه  

باید که سری میان سرها باشی هر سر که نمی‌رود به روی نیزه  

کوتاه سروده
شق القمر

بین تو و او عشق فقط نصف شده

چون موی به موی و خط به خط نصف شده

شق القمری که کرده بودی این است:

این ماه که با تو از وسط نصف شده

کوتاه سروده
یک بار دگر قبله عوض شد

آن روز چقدر با صفا خواند نماز

انگار که با خود خدا خواند نماز

 

یک بار دگر قبله عوض شد آن روز

چون کعبه به سمت کربلا خواند نماز

کوتاه سروده
وقتی که برید حنجرت را

با اذن تو تیر پر به سوی تو گرفت

جا در سر و پیشانی و روی تو گرفت

 

وقتی که برید حنجرت را خنجر

صد بار اجازه از گلوی تو گرفت

کوتاه سروده
پیر شش ماهه

هر چند کلاس درس او یک واحه ست

راهی که به آنجا نرسد بی راهه ست

پیران همه طفل مکتب او هستند

این پیر طریقتی که خود شش ماهه ست

کوتاه سروده
نوحه می‌خواند باد

ابر و مه و خورشید و فلک گریان است

دریا به خروش آمده و توفان است

 

با سوز و گداز نوحه می‌خواند باد

زنجیر زن دستۀ ما باران است

کوتاه سروده
سنگ می‌زند بر سینه

در سوگ تو سنگ می‌زند بر سینه

گل با دل تنگ می‌زند بر سینه

 

با سوز و گداز نوحه می‌خواند باد

باران چه قشنگ می‌زند بر سینه

کوتاه سروده
آیینۀ غیرت علی

آن روح زلال و صیقلی زینب بود

آیینۀ غیرت علی زینب بود

 

هر چند امام و مقتدا بود حسین

پیغمبر کربلا ولی زینب بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×