دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من که باشم که بگویم سخن از حضرت عشق؟

وحی نازل شده انگار، بر این دفتر من

قلمم کاتب و گفتند که: «حا سین یا نون»

شده تفسیر تمامی لغات این عشق

«هو لیلا و تماماً همه از دم مجنون»

 

کبوتر حرم

مگر قرار نشد کربلایی‌ام بکنی؟

ترحمی به غم این جدایی‌ام بکنی؟

 

کبوتر حرمی‌ام، ولی بدون حرم

مگر قرار نشد که هوایی‌ام بکنی؟

 

ما عاشقیم، عاشق آقای کربلا

هر روز صبح زود، به آقا سلام کن

یا گریه‌کن برای غمش، یا سلام کن

گر مثل من به کرب و بلایش نرفته‌ای

هر جا نشسته‌ای ز همانجا سلام کن

 

بین سجده حاجت کرب و بلا را خواستم

باز هم با روضه‌‌هایت گونه‌‌هایم خیس شد

با نوای نینوا نی در نوایم خیس شد

 

شور ذکر تو نمک پاشید، بین حنجرم

چشم‌های هیئتی‌ها با صدایم خیس شد

 

دل‌ها بسوزد از غم سلطان کربلا

شرح مصیبت تو خودش صد کتاب شد

از بس که غصه‌‌های دلت بی حساب شد

 

یک حجرۀ غریب، که درهاش بسته بود

سهم غریبی پسر بوتراب شد

 

تو یادگار داغ‌‌های کربلایی

ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است

روضه نمی‌خواهی؟ مزارت روضه‌خوان است

 

گلدسته‌ات سنگی است، روی تربت تو

گنبد نداری، گنبد تو آسمان است

 

یک بار هم مرا ببری کربلا، بس است

وقت شفای عاجل من شد، دوا بس است

یک ذره خاک پات، برای شفا بس است

 

سائل رسیده است، به وقت رکوع تو

انگشترت برای غنای گدا بس است

 

یاران غدیریم و پریشان حسینیم

ما کهنه شرابیم، به پیمانۀ ساقی

ما بست نشستیم به میخانۀ ساقی

 

با این همه می، ‌‌عقل نمانده به سر ما

زنجیری عشقیم، و دیوانۀ ساقی

 

عشق یعنی...

عشق یعنی روضه‌های بی تکلّف، بی ریا

کوله‌بار مشکلات و بیرق مشکل گشا

 

عشق یعنی قوری دم کرده با ذکر «حسین»

چایی خوش رنگ، زیر مشکی بزم عزا

 

می‌رسد عاقبت روضۀ ارباب، به سر

شده این جمله جواب: چه خبر کرب و بلا ؟

«صاحب کرب و بلا آمده در کرب و بلا»

از مدینه سفر عشق، شد آغاز ولی

آمده حکم، که پایان سفر کرب و بلا

 

تو دریایی و من هم ماهی‌ات، پس زود صیدم کن

مرا بی روضه‌ات ارباب، یک لحظه تصور کن

مرا دور از شراب ناب، یک لحظه تصور کن

 

مرا بی اشک چشمانم ببین در یک کویر خشک

که می‌‌میرم بدون آب، یک لحظه تصور کن

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×