دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
میان روضه‌هایت چشم گریان دوست داری

شنیدم سینه‌زن‌ها را پریشان دوست داری

میان روضه‌هایت چشم گریان دوست داری

 

همین اشک و همین دستی که می‌کوبم به سینه 

همین یعنی تو نوکر را کماکان دوست داری

 

این اشک‌ها آبی است بر دوزخ

یادت می‌آید زیر پرچم گریه کردیم؟

هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم

 

تا کربلا رفتیم و با هم روضه‌ خواندیم

تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم

 

زیره به کرمان

شدم کبوتر صحن تو، پر در آوردم

نبین پیاده شدم زائرت، سرآوردم

 

پیاده آمدنم عشق نیست، من تنها

ادای جمعی از عشاق را درآوردم 

 

زهرای محترم

امشب به جز معصومه نامی در سرم نیست

یعنی برای عشق و مستی هیچ کم نیست

 

من شعر می‌گویم برایش، این فضیلت

حتی میان شعر‌های محتشم نیست

 

گفت در روضه به دنبال چه می‌گردی تو؟

ذرۀ خاکم و با عشق تو زر می‌گردم

نامت ‌آید به میان، زیر و زبر می‌گردم

 

کفتر جلد حریم تو‌ام آقا، یعنی

هر کجا می‌روم آخر به تو بر می‌گردم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×