دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
با کاروان نیزه (بند دوم)

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر

نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر

 

صبحی دمید از شب عاصی سیاه تر

وز پی شبی ز روز قیامت درازتر

به‌ وقت گلو

 

به بام بر شده‌ام، از سپیدۀ تو بگویم

اذان به وقت گلوی بریدۀ تو بگویم

 

اذان به وقت گلویی که قطعه‌قطعه، غزل شد

غزل‌غزل شده‌ام تا قصیدۀ تو بگویم

دریاچۀ غم

قد آیینه‌ها خم شد دوباره

دلم دریاچۀ غم شد دوباره

 

صدای سنج و دمّام آمد از دور

بخون ای دل! محرّم شد دوباره

ماه منجی

دوباره سایۀ ماه کریمی از سرم کم شد به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد

 

سلام ای ماه شعبان، ماه منجی، ماه پشت ابر که از مهرت ظهور حضرت قائم مسلّم شد

خون خدا

یکی جامه از تن دریا بیرون کشید

یکی انگشتری ماه را دزدید

اما کسی به غیر خدا

یاقوت خون تو را برنداشت

توفان ساعت ۳

آغاز ابرها

در ساعت یک است به وقت نجف

 

کوتاه سروده
نوحه‌خوانان

بخون ای دل! که دشتستون صدا شه

کمی «فایز» بخون، دردم دوا شه

ملایک نوحه خوانان حسینند

بخون! والله خدا هم از خدا شه!

 

کوتاه سروده
در سوگ حسین (ع)

تو را از جوهر غم آفریدند

مرا از ابر نم نم آفریدند

برای گریه در سوگ حسین است

اگر ماه محرّم آفریدند

این سه روز و آن سه روز کربلا

هان بگو بایستند، نگذرند حاضران به غایبان خبر برند

حاضران و غایبان که غایبند غایبان و حاضران که حاضرند

حاضران گوش بسته، چشم باز این جماعتی که کور یا کرند

به مناسبت روز عرفه
یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه است

کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات

دست ما را برساند به دعای عرفات

 

موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟

گوشۀ چشم تو ابری است پر از آب حیات

شبیه آیۀ تطهیری!

نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوّا فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا!

اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری شبیه آیۀ تطهیری! شبیه سورۀ اعطینا!   

شناسنامۀ تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا!

کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود

نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود

شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

 

نخستین اتّفاق تلخ‌تر از تلخ در عالم

که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرّم بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×