دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زهرای محترم

امشب به جز معصومه نامی در سرم نیست

یعنی برای عشق و مستی هیچ کم نیست

 

من شعر می‌گویم برایش، این فضیلت

حتی میان شعر‌های محتشم نیست

 

بین الحرمین ایران

مشهد حرم مطهر سلطان است

قم مرقد پاک بانوی باران است

 

گویند که حد فاصل این دو حرم

بین الحرمین کشور ایران است

 

شعله نه، بر معجرش گل ریختند

رحمت بی وقفه‌ای ایجاد شد

آمد و عرش خدا آباد شد

خانۀ موسی بن جعفر شاد شد

غصه و غم از دلم آزاد شد

 

خوش به حال جبرائیل

سلام حضرت بانو گدا نمی‌خواهی؟

عزیز ضامن آهو، گدا نمی‌خواهی؟

 

دلم گرفته به غم خو، گدا نمی‌خواهی؟

شدم اسیر هیاهو گدا نمی‌خواهی؟

 

ما در ایران دو کربلا داریم

شکر بر منّت خدا داریم

باز هم شوق ربّنا داریم

 

ما ز یمن حضور سبز شما

دلی از عشق با صفا داریم

 

معصومه یعنی نور

هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا

باید بیاید قم، بیاید خدمت زهرا

معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا

پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا

 

شد تداعی ولادت زینب

ای جمالت بهار، معصومه

کرمت ماندگار، معصومه

 

یادگار امام هفتم ما

ای رضا را قرار، معصومه

 

من کربلا می‌خواستم یک عمر

پر می‌کشد مرغ دلم سمت حرم بانو

دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو

 

آرامم و با هر قدم گم می‌شود انگار

در من هیاهوی خیابان ارم بانو

 

بر حسین خانواده، زینب کبری شدی

تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی

مریم قدیسۀ ذریۀ طاها شدی

 

یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم

قبلۀ عرشی ترین سجادۀ دنیا شدی

 

ما شاعرت شدیم، ولی محتشم نشد

هرکس به احترام مقام تو خم نشد

آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد

 

دل خسته بود و راهی این آستانه شد

دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×