دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شهریار ملک ری

ای حریمت رشک جنّات النّعیم

ای دل اهل تولاّیت حریم

 

نسل طاها، زادۀ و المرسلات

نجل بسم الله رحمان الرّحیم

 

دولتسرای حضرت عبدالعظیم

اینجا دیار گریه‌کن‌ها از قدیم است

دولتسرای حضرت عبدالعظیم است

صاحب لوای این حرم شاهی کریم است

تنها پناه بی پناهان این حریم است

 

کرب و بلای دگر

ای اهل نظر کعبۀ اهل نظر اینجاست

زیرا حرم زادۀ خیرالبشر اینجاست

 

خورشید ولایت گهر بحر هدایت

طوبای بهشت علوی را ثمر اینجاست

 

آفتاب فاطمه

ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم

در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم

صحنت مطاف جان، حرمت جنّه النّعیم

عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم

فرزند طا و‌ ها، گل بستان و حا و میم

ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم

 

همسایۀ دیوار به دیوار

المنه لله که گرفتار تو هستیم

‎عمری ست که در حلقۀ زوار تو هستیم

 

‎ما را به صف حشر به نام تو ببخشند

‎همسایۀ دیوار به دیوار تو هستیم

 

حرمت کربلای ایران شد

ناگهان قید قیل و قال زدم

پرسه در عالم خیال زدم

به کتاب غزل که فال زدم ...

تا به اوج کرانه بال زدم

مرقدش کربلای ایران شد

آمده عشق را کند اثبات

مردی از خانوادۀ سادات

 

حسنی زاده‌ای جلیل القدر

ساقیِ باده‌ای جلیل القدر

ز حسین و ز حسن جلوۀ دیگر داری

 

افق فضل و شرف را قمری پیدا شد

یا که در طور ولایت شجری پیدا شد

باز از بحر ولایت گهری پیدا شد

نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد

ری کربلا است یا تو حسینی؟

               

رود از جناب دریا، فرمان گرفته است

یعنی دوباره راه بیابان گرفته است

 

تا حرف آب را برساند به گوش خاک

در عین وصل، رخصت هجران گرفته است

 

هم تا بهار را به جهان منتشر کنند

دریا ز باد و باران، پیمان گرفته است

همسایۀ کربلا

              

خوش بو شده گیسوی نسیم از کرمت آویخته دست هر کریم از کرمت

 

آن روز که آبرو به ری بخشیدی همسایۀ کربلا شدیم از کرمت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×