دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بند هشتم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

دریا شده مجنون و پریشان سر تو

امواج همه بی‌سر و سامان سر تو

 

دشت و دمن و شور نیستانی نیزار

مضمون کتابی‌ست به عنوان سر تو

بند پنجم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

از سمت تو ای کاش پیامی بفرستند

یا از طرف میکده جامی بفرستند

 

دستان قلم خشک شده امر بفرما

از کنگرۀ عرش کلامی بفرستند

بند بیست و چهارم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

از ذهن حرم پاک شده خاطرۀ آب

تعریف کند یک نفر از منظرۀ آب

 

درها همه بسته‌ست به دریا و به ساحل

ساقی نفسی تازه کن از پنجرۀ آب

بند بیستم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

هم سفرۀ ساقی شده با نام خدا، مشک

امروز شده مبدأ هر قبله نما، مشک

 

این کیسۀ چرمی شده از نور لبالب

با مُشک در آمیخته جانش شده تا مشک

بوسه‌گاه

بوسه‌گاه پنج معصوم از بدن افتاده است

پیش راه کعبه دست بت‌شکن افتاده است

 

غرق در دریای اشک خون، که مشکش پاره شد

دیده خونباران، ولی لب از سخن افتاده است

غیرت جاودانۀ تاریخ

امشب از تشنگی سخن دارم

که  از آن  آب  در دهن دارم

 

همه جویای آب و من عطشم

جز  می تشنگی  دگر نچشم

کوتاه سروده
تماشا

مولا که دو چشم حیدری  وا می‌کرد

یک لحظه نظر به هر دو دنیا می‌کرد

 

اما  گهِ سِیر قامتت یا عباس

با گردش سر، تـو را تماشا می‌کرد

محرم‌ترین محافظ ناموس اهل بیت

مثل کبوتران که به پر داشتن خوشند

پروانه‌ها به شمع سحر داشتن خوشند

 

ما زیر پای او جگری پهن کرده‌ایم

امثال ما فقط به جگر داشتن خوشند

 

عباس عاشقی است که همتا نداشته

عباس عاشقی است که همتا نداشته

کس تاب درک عاشقی‌اش را نداشته

 

محرابِ ابروان ابالفضل قبله است

گیرم که شهر، صحنِ مصلا نداشته

قمر خوانده شدی اما، شده خورشید محتاجت

سلام ای زادۀ حیدر، سلام ای ماه دل آرا

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

 

دمِ میخانه بنشستم، اگرچه غافل و پستم

ولی من نوکرت هستم، نگاهی کن بر این شیدا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×