دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
امان از این همه خار مغیلان

 

نمانده جان برای آه و ناله

مسیر قافله شد دشت لاله

 

امان از این همه خار مغیلان

چه خونی رفته از پای سه ‌ساله

 

گره در کار

نظر کن بر دل خونبار زینب

که افتاده گره در کار زینب

 

سه‌ساله گم شده در بین صحرا

ببین می‌‌بینی‌اش سالار زینب؟

 

مثل پری

اگرچه مثل، گل مثل پری بود

ولی بال و پرش نیلوفری بود

 

گلش را با غم زهرا سرشتند

دو چشم نیلی، ارث مادری بود

گل نیلوفر

پدر جان! کوثرت را می‌‌شناسی؟

گل نیلوفرت را می‌‌شناسی؟

 

نگاهی کن به حال و روزم امشب

ببینم دخترت را می‌‌شناسی؟

 

دو ذبیح الله

دلی لبریز اشک و آه دارد

نگاهی سوی قربانگاه دارد

 

شده آمادۀ حج حسینی

که با خود دو ذبیح الله دارد

 

دلتان را به کربلا بردند

کوچه کوچه مدینه لبریز از

عطر و بوی محمّدی شده است

به تن شهر باز گشته حیات

غرق در رفت و آمدی شده است

 

آیه‌هایم بود حسین و حسن

 

در روایات ناب معصومین

در احادیث نغز اهل ولا

شرح نورانی مفاخره‌ای‌ست

آیه آیه تمام نور هدی

 

عطر ملیح کربلا

حس می‌کنم در صحن تو عطر دعا را

عطر توسل‌های در باران رها را

 

غرق اجابت می‌شود دست نیازش

هر کس که می‌خواند در این مرقد خدا را

 

اذن طواف مرقد شش‌گوشه دست توست

از عالمی بریدم و اینجا رسیده‌ام

یک عمر بال و پر زدم، اما رسیده‌ام

 

این قطعه با تمام زمین فرق می‌کند

انگار من به عرش معلّی رسیده‌ام

 

یک بار دگر...

من آمده‌ام، ‌تو‌شه‌ای ‌ا‌ز ‌آ‌هم ‌د‌ه

سوز ‌نفس و اشک ‌سحرگاهم ده

 

هر چند ‌تما‌م کرده‌ای ‌نعمت را

یک بار دگر به کربلا راهم ده

 

شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت

شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود

دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود

 

آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا

توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود

 

آینه

از صورت، چون ماه پیمبر خواندند

از هیبت و اقتدار، حیدر خواندند

 

شد جلو‌ۀ احمد و على، آینه‌ای

آن آینه را علیِّ اکبر خواندند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×