دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
السـلام علیک یا دریا

ای‌ امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون، حقیقت زیبا!

از قیام تو می‌توان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا

 

از قیام تو می‌توان گفتن، نامکرر به هر زبان‌ امروز

ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبی‌ها

زینت سجادۀ عشق

بعد از آن واقعۀ سرخ، بلا سهم، تو شد  

پیکر سوختۀ کرب و بلا، سهم تو شد

بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست  

ناگهان، داغ دل آینه‌ها، سهم تو شد

غریبانۀ کربلا

اگر می‌شنیدم صدای تو را

 و می‌خواندم آیینه های تو را

 شبی می‌سرودم به آهنگ غم

 غریبانه کربلای تو را

پیروز

هفتاد و دو مرد ... ! کربلا پیروز است

در ظهر نبرد، کربلا پیروز است

 

 تردید مکن در آیۀ جاء الحق

ای چرخ بگرد! کربلا پیروز است

حقیقت مظلوم تا ابد

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است

در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است

 

ماه محرم است و دو چشم غریب من

با داغ بی بدیل تو ای سرخ! همسر است

کو کربلا و سپاهت؟

می‌‌خواهم امشب بگویم، شعری برای نگاهت

یک سوره رحمت بخوانم، از مصحف روی ماهت

 

می‌خواهم امشب بگردم، دور کرامات چشمت

احرام عرفان ببندم، با زائران نگاهت

 

می‌خواهم امشب خدا را، در عرش چشمت ببینم

ای کهکشان هدایت! در پرتو مهر و ماهت

وارث بوی بهشت

عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من

پنجمین خورشید تا گل کرد در شب‌های من

 

آیه‌ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان

روشنی پاشید بر آیینۀ سیمای من

 

فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق

جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من

مرا به فطرت آیینه‌ها سفارش کن

به نام حضرت حق، السلام یا دریا!

بر آن سرم که بنوشم تو را، ولی، اما ...

 

چگونه از تو بنوشم، منی که مردابم؟

چگونه از تو بنوشم؟ مگر شما مولا ...

حقیقت مظلوم

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است

در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است

 

ماه محرم است و دو چشم غریب من

با داغ بی بدیل تو ای سرخ! همسر است

خطبۀ اشک برای شهدا سهم تو شد

بعد از آن واقعۀ سرخ، بلا سهم تو شد

پیکر سوختۀ کرب و بلا سهم تو شد

 

بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست

ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد

کوتاه سروده
باید که نفس کشید عاشورا را

 

پنداشته‌ای که کربلا یک موزه است؟

یک حادثه، یک همایش یک روزه است؟

 

باید که نفس کشید عاشورا  را

سوگند به عشق! کربلا آموزه است

کوتاه سروده
خط کوفی

 

از کرب و بلا به خویش بر می‌گردیم

با داغ تو، دل پریش بر می‌گردیم

 

تا خط و زبان ما نگردد کوفی

از بیعت نفس خویش بر می‌گردیم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×