موضوعات مقالات
  • تربت

    صحرا علومی طارمسری

    از آن روز هیچ‌کس خبر نداشت. آن روز که امام حسین (ع) وصیتش را به برادرش داد و خاک تربت را به ام‌سلمه. چشم‌های ام‌سلمه اما از همان روز به خاک تربت خیره مانده بود. «این تربت را نزد تربت جدم بگذار، وقتی که...»

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۲۷
    • بازدید: ۷۵۶۸
    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۲۵
    • بازدید: ۳۹۷۵
  • دلواپسی

    عطیه رحمانی

    خم شد. چیزی از زمین برداشت. باز خم شد. چیزی از زمین برداشت.
    دوباره و چندباره. نزدیک رفتم به پرسش. نگاه کرد به آتش‌های فراوان سپاه دشمن.
    فرمود: «فردا کودکانم در این بیابان، پی پناهی می‌دوند».

     

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۲۲
    • بازدید: ۳۸۱۶
  • سپاه پدر

    فاطمه نانی زاد

    هر روز فوج فوج مرد جنگی به لشگر مقابل افزوده می‌شد. بچه‌ها ترسیده بودند.
    - بابا پس کی لشگر تو می‌رسد؟
    - به زودی.

     

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
    • بازدید: ۲۸۴۳
  • تاریخ طبری ابوالتواریخ!؟

    رسول جعفریان

    این اصطلاح که تاریخ طبری پدر تواریخ است و طبعا طبری هم پدر تاریخ، در یک اثر کهن آمده است، اثری که گویا تا کنون رنگ چاپ را به خود ندیده است. تعبیر ابوالتواریخ بنده را واداشت تا این یادداشت مختصر را در بارۀ نسخه خطی این اثر بنویسم.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
    • بازدید: ۵۵۱۷
  • نگرش مقایسه‌ای بر قیام امام حسین (ع) و عبدالله بن زبیر

    مصطفی پیرمرادیان

    پس از مرگ معاویه و قدرت یافتن یزید، جامعۀ اسلامی با چالش آشکارتری در ارتباط با مشروعیت حکومت مواجه شد. بیعت نکردن دو شخصیت سرشناس با پسر معاویه (یزید)، مشخصۀ عمدۀ آن این چالش بود؛ امام حسین فرزند علی (ع) و رسول خدا (ص) و عبدالله فرزند زبیر یکی از صحابی رسول‌الله (ص) و نوادۀ ابوبکر و خواهرزادۀ عایشه همسر پیامبر (ص)؛ اما مخالفت این دو شخصیت با خلافت یزید از هرجهت متمایز بود.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۰۲
    • بازدید: ۴۲۸۶
  • تقویم شیعه

    ۱۶ ربیع الاول / ورود اهل بیت امام حسین (ع) به شام

    بنابر نقلی در شانزدهم ربیع‌الاول پس از گذشت 66 روز از واقعه عاشورا اهل بیت ایشان وارد شام شدند. ازجمله خاطرات دردناک اهل‌بیت اسارت آن‌ها در شام بوده است. زمانی که از حضرت سجاد می‌پرسند دشوارترین مصیبت شما در کجا رخ داد امام سه بار می‌فرمایند «شام».

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۴
    • بازدید: ۴۰۷۷
  • تلافی

    مهدی نور محمد زاده

    خنجرش را بیرون آورد و به سمت میدان قدم برداشت. اباعبدالله (علیه‌السلام) مجروح و تشنه روی زمین افتاده بود و تکبیر می‌گفت. شمر نعره‌ای زد و خنجرش را بالا آورد. دستانش لرزید و چشمانش پر از اشک شد. دوباره خواست خنجرش را بالا ببرد که چشم‌هایش سیاهی رفت. زانوهایش سست شد و بر زمین افتاد. پیرمرد، نفس‌های آخرش بود که اباعبدالله (علیه‌السلام) را بالای سرش دید و غرق دست‌های نوازش اربابش شد.
    تعزیه به هم خورده بود و مردم بر جنازۀ شمر فاتحه می‌خواندند!

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۴
    • بازدید: ۲۷۴۴
  • اهالی کوفه

    مریم کمالی نژاد

     

    حضرت (علیه‌السلام)، احوال مردم کوفه را پرسیدند.
    مجمع ابن عبدالله گفت: «دل‌ها به هوای تو، شمشیرها بر جفای تو.»
    دلت که با عملت یکی نباشد، کوفی می‌شوی!

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
    • بازدید: ۱۲۲۵
  • دل انتظار

    احمد ایزدی

    پسرهایش که رفتند، چشم انتظار ماند، تا امام علیه‌السّلام برشان گرداند.
    حالا امام علیه‌السّلام رفته.
    زینب مانده؛ دل انتظار...

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۹/۲۱
    • بازدید: ۱۴۲۴
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×