مشخصات شعر

عبدالرّحمن بن عبدالله ارحبى

سلام ما به دلیرى ز دودمان عرب

 که بود عبدالرّحمن و از بنى ارحب!

 

ز شیعیان شهیر قبیله‌ی همْدان

 که زد به دامن مهر حسین، دست طلب

 

کسى که نامه‌ی مردان کوفه را برسانْد

 به پیشگاه حسین و نمود عرض ادب

 

به روز واقعه‌ی طف به دشت کرببلا

 گرفت داد دل از کوفیان به تیغ غضب

 

گرفت اذن جهاد و به سوى میدان رفت

 امید در دل و تیغش به کف، رجز بر لب

 

که بر سیوف و سنان صبر می‌کنم زیرا

 در آن بشارت رضوان بُوَد، رضایت رب

 

ز پا فتاد به میدان و از جهان برخاست

به پیشواز شهادت ز جسم و جان برخاست

 

عبدالرّحمن بن عبدالله ارحبى

سلام ما به دلیرى ز دودمان عرب

 که بود عبدالرّحمن و از بنى ارحب!

 

ز شیعیان شهیر قبیله‌ی همْدان

 که زد به دامن مهر حسین، دست طلب

 

کسى که نامه‌ی مردان کوفه را برسانْد

 به پیشگاه حسین و نمود عرض ادب

 

به روز واقعه‌ی طف به دشت کرببلا

 گرفت داد دل از کوفیان به تیغ غضب

 

گرفت اذن جهاد و به سوى میدان رفت

 امید در دل و تیغش به کف، رجز بر لب

 

که بر سیوف و سنان صبر می‌کنم زیرا

 در آن بشارت رضوان بُوَد، رضایت رب

 

ز پا فتاد به میدان و از جهان برخاست

به پیشواز شهادت ز جسم و جان برخاست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×