مشخصات شعر

از رود‌ها بپرس

از شوق مرگ پیش تو، گلگون گریستم
از رود‌ها بپرس که من چون گریستم

 

اول شدم شکفته ز ارسال نامه‌ات
آخر ز شرمساری مضمون گریستم

 

 

گفتی: «الی الحبیب» گلی از گلم شکفت
گفتی: «من الغریب» که محزون گریستم

 

دیدم عطش کشیده به آتش خیام را
اندازۀ فرات، نه! افزون گریستم

 

شش ماهۀ تو خشک لب و چشم من پر آب
باران شدم به پهنۀ هامون گریستم

 

چون زخم‌های بوسۀ شمشیر، بر غمت
با هر هزار دیدۀ پرخون گریستم

 

گفتم: خیال! اشک من املا نمی‌شود
از طاقت خیال تو بیرون گریستم

 

از رود‌ها بپرس

از شوق مرگ پیش تو، گلگون گریستم
از رود‌ها بپرس که من چون گریستم

 

اول شدم شکفته ز ارسال نامه‌ات
آخر ز شرمساری مضمون گریستم

 

 

گفتی: «الی الحبیب» گلی از گلم شکفت
گفتی: «من الغریب» که محزون گریستم

 

دیدم عطش کشیده به آتش خیام را
اندازۀ فرات، نه! افزون گریستم

 

شش ماهۀ تو خشک لب و چشم من پر آب
باران شدم به پهنۀ هامون گریستم

 

چون زخم‌های بوسۀ شمشیر، بر غمت
با هر هزار دیدۀ پرخون گریستم

 

گفتم: خیال! اشک من املا نمی‌شود
از طاقت خیال تو بیرون گریستم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×