مشخصات شعر

امان نامۀ همیشگى

دلى که سوخت ز غم، شمع محفلش سازند

 به همنشینى پروانه، نائلش سازند

 

دل شکسته بباید که ظرف غم گردد

 کسى که درد ندارد، چه با دلش سازند؟

 

کسى که شکر کند در مسیر سختى‌ها

 رسد به آن چه که حلّال مشکلش سازند

 

خوشا حیاى جوانى که چشم می‌بندد!

 اگر به آینه‌رویان، مقابلش سازند

 

حسین! اى که به کوى تو عرش سجده برد

 خوشا کسى که به کوى تو سائلش سازند!

 

گدایى سر کوى تو کار هر کس نیست

 مگر کسى که بسوزند و قابلش سازند

 

ولایت تو اماننامه‌ی همیشگى است

 نه صفحه‌اى است که با مرگ، باطلش سازند

 

هنوز خاک «مؤیّد» ز اشک، نمناک است

ز بعد مرگ اگر کوزه از گلش سازند

 

امان نامۀ همیشگى

دلى که سوخت ز غم، شمع محفلش سازند

 به همنشینى پروانه، نائلش سازند

 

دل شکسته بباید که ظرف غم گردد

 کسى که درد ندارد، چه با دلش سازند؟

 

کسى که شکر کند در مسیر سختى‌ها

 رسد به آن چه که حلّال مشکلش سازند

 

خوشا حیاى جوانى که چشم می‌بندد!

 اگر به آینه‌رویان، مقابلش سازند

 

حسین! اى که به کوى تو عرش سجده برد

 خوشا کسى که به کوى تو سائلش سازند!

 

گدایى سر کوى تو کار هر کس نیست

 مگر کسى که بسوزند و قابلش سازند

 

ولایت تو اماننامه‌ی همیشگى است

 نه صفحه‌اى است که با مرگ، باطلش سازند

 

هنوز خاک «مؤیّد» ز اشک، نمناک است

ز بعد مرگ اگر کوزه از گلش سازند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×