مشخصات شعر

عید نداریم

با جوشش خون شهدا، عید نداریم

با ریزش اشک اُسرا، عید نداریم

 

برگوی به نوروز کز این جامعه برگرد

با حادثه‌ی کرببلا، عید نداریم

 

با ماتم اولاد علی، عید حرام است

در ماه محرّم به خدا! عید نداریم

 

نوروز برای دل بیگانه ز داغ است

ما را که بُوَد داغ عزا، عید نداریم

 

در مطلع نوروز ز غوغای حسینی

زخمی است کهن بر دل ما، عید نداریم

 

وقتی که شده خاک بیابان شهادت

آمیخته با خون خدا، عید نداریم

 

در سال نو از حسرت آن سر که به نی شد

چون ماه نو انگشت‌نما، عید نداریم

 

این جا نبُوَد کوفه و ما مردم کوفی

با داغ عزای شهدا، عید نداریم

 

آن مردم شامی دگر و ما دگرانیم

با ناله و اشک اسرا، عید نداریم

 

مهدی که بُوَد صاحب ما اشک‌فشان است

در پیروی از صاحب ما، عید نداریم

 

عید نداریم

با جوشش خون شهدا، عید نداریم

با ریزش اشک اُسرا، عید نداریم

 

برگوی به نوروز کز این جامعه برگرد

با حادثه‌ی کرببلا، عید نداریم

 

با ماتم اولاد علی، عید حرام است

در ماه محرّم به خدا! عید نداریم

 

نوروز برای دل بیگانه ز داغ است

ما را که بُوَد داغ عزا، عید نداریم

 

در مطلع نوروز ز غوغای حسینی

زخمی است کهن بر دل ما، عید نداریم

 

وقتی که شده خاک بیابان شهادت

آمیخته با خون خدا، عید نداریم

 

در سال نو از حسرت آن سر که به نی شد

چون ماه نو انگشت‌نما، عید نداریم

 

این جا نبُوَد کوفه و ما مردم کوفی

با داغ عزای شهدا، عید نداریم

 

آن مردم شامی دگر و ما دگرانیم

با ناله و اشک اسرا، عید نداریم

 

مهدی که بُوَد صاحب ما اشک‌فشان است

در پیروی از صاحب ما، عید نداریم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×