کرب و بلا: در میان افرادی که در سپاه امام حسین (ع) به فیض شهادت رسیدند، علاوه بر یاران، اصحاب و خاندان امام، گروهی نیز بودند که ابتدا در قالب سپاهیان لشکر عمرسعد به کربلا آمدند اما بعد به کاروان امام پیوسته و همراه با اصحاب ایشان به شهادت رسیدند. البته طبق برخی نقل‌های تاریخی، گروهی بودند که قصد پیوستن به سیدالشهدا (ع) را داشتند، اما به ناچار همراه با سپاه عمر سعد به کربلا آمدند و بعد شبانه خود را به لشکر حضرت رساندند.1

 

اما یکی از افرادی که توفیق یافت خود را از سپاه عمر سعد جدا کند و به سپاه امام برساند و نام او در زمره سعادت‌مندان و رهیافتگان اصحاب امام حسین (ع) نام گرفته است، جناب «یزید بن زیاد بن مهاصر» است. او از قبیله «کندی» و از تیره «بنی بهدله» و کنیه‌اش «ابوالشعثاء» بود.2

در مورد چگونگی پیوستن یزید به سپاه امام حسین (ع) دو نقل مختلف وجود دارد؛ نخست آنکه او همراه لشکر عمر بن سعد از کوفه به کربلا آمد؛ ولی وقتی دید پیشنهادهای امام حسین (ع) توسط ابن سعد پذیرفته نشد، به سپاه امام پیوست.3

اما در نقل دیگری در خصوص یزید بن زیاد چنین امده است که او پیش از آنکه حر بن یزید و سپاهش به امام حسین (ع) برسند، از کوفه خارج شد و به امام پیوست. وقتی ابن زیاد، برای حر نامه فرستاد که بر امام سختگیری کند، ابوالشعثاء، آورنده نامه را که هم‌قبیله‌اش بود، شناخت و به او گفت: مادرت به عزایت بنشیند؛ چه پیامی آورده‌ای؟ او گفت: من از امام خود اطاعت کرده و به بیعت خود با او وفا نموده‌ام. ابوالشعثاء گفت: پروردگارت را نافرمانی کرده و امام خود را در راه هلاکت خویش اطاعت کرده‌ای و ننگ و آتش را کسب نموده‌ای. آیا این سخن خداوند را نشنیده‌ای که «وَجَعَلْناهُمْ ائِمَّهً یَدْعُونَ الَی النَّارِ وَیَومَ القیامَهِ لا یُنْصَرُون»4 پس او (ابن زیاد)، پیشوای توست.5

 

رهیافته ای که امام حسین (ع) بهشت را برایش آرزو کرد

او در روز عاشورا سوار بر اسب خود می‌جنگید و وقتی اسبش پِی شد، به خیمه‌ها برگشت، مقابل خیمه و در برابر امام حسین (ع) روی زانو نشست و صد تیر به سوی لشکر عمر سعد پرتاب کرد. از این تیرها تنها پنج تیر به خطا رفت. پس از هر تیری که می‌انداخت چنین می‌گفت:

انا ابن بهدله            فرسان العرجله

من فرزند بهدله، قهرمان پیاده‌نظام هستم.

امام حسین که او را در این حال دید در حق او چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْیَتَهُ وَاجْعَلْ ثَوابَهَ الْجَنَّه» خداوندا تیرش را به هدف بنشان و پاداش وی را بهشت قرار ده.6

این تیرانداز ماهر پس از تمام شدن تیرها برخاست و سپس با شمشیر به صفوف دشمن تاخت و چنین رجز مى‌خواند:

أنَا یَزیدُ وَ أَبِی مُهاجِرٌ *** أَشْجَعُ مِنْ لَیْث نَبیل خادِرٌ

یا رَبِّ إنّی لِلْحُسَیْنِ ناصِرٌ *** وَلاِبْنِ سَعْد تارِکٌ و هاجِرٌ»

منم یزید فرزند مهاجر، شجاع تر از شیر بیشه، خدایا من یارى کننده حسینم و ابن سعد را ترک گفته و از وى دورى جستم.

از همین رجز او می‌توان به این نکته پی برد که یزید بن زیاد از سپاه عمر سعد خود را به لشکر سیدالشهدا (ع) رسانده است. یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر شجاعانه شمشیر مى‌زد تا آنکه به فیض شهادت نائل آمد.7

 

در «زیارت رجبیه» از این یار شهید امام حسین (ع) با این عبارت یاد شده است  سلام بر زائِده بن مُهاجر8  همچنین در «زیارت ناحیه مقدّسه» نیز با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: «السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی»

 

دانشنامه تخصصی امام حسین (ع) «ویکی حسین» در رده شهدای کربلا به معرفی کامل این شخصیت شجاع و وفادار پرداخته است.

 

 

_______________________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:

- المزار ابن مشهدى: 494. أبصار العین فى انصار الحسین (ع) : 186.

2- سماوی، ابصار العین، ص17.

3- طبری، تاریخ طبری، ج5، ص445-446.

4- قرآن مجید، سوره قصص، آیه41.

5- دانشنامه امام حسین(ع)، ج 5 ص 287،بخش هفتم، فصل هفتم، الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، ص299. طبری، تاریخ طبری، ج5، ص408؛ حسینی حائری شیرازی، ذخیره الدارین، ص239

6- سماوی، ابصار العین، ص172.

7- طبری، تاریخ طبری، ج5، ص445؛ سماوی، ابصار العین، ص 172

8- انصارالحسین ، ص 100.