کرب و بلا: هدایت بندگان و نجات از مسیر شقاوت مسئولیتی است بر عهده ولی خدا در هر زمان و موقعیت و مکان. امام حسین (ع) در طول سفر مدینه تا کربلا و حتی تا آخرین لحظات قبل از شهادت تمام  سعی خود را بر هدایت غفلت‌زدگان و فریب خوردگان و حتی فرماندهان سپاه دشمن نیز به کار گرفت.

 

لحظه به لحظه عاشورا نزدیک می‌شد و فرصت رو به اتمام. سیدالشهدا (ع) بواسطه علمدار خود از دشمنان شبی را مهلت گرفت، با تمام کاروانیان خود اتمام حجت کرد و واقعیت اتفاقی که روز دهم رخ خواهد داد را برای همراهان خود شرح داد و بیعت از همگی برداشت. فرزندان و اصحاب به نوعی ابراز ارادت و وفاداری خود رااعلام کردند و امام پس از دعای خیری که در حقشان کرد، فرمودند: «می‌خواهم امشب را به نماز و عبادت و قرائت قرآن بگذرانم که من نماز و قرائت قرآن ودعا و استغفار را دوست دارم.»1

 

حسین (ع) تمام شب را به نماز و استفغار و دعا و تضرع ایستاد و اصحاب همچنان بیدار بودند. قرائت قرآن و استناد به آیات کتاب الهی از جمله روش‌های امام برای دعوت حاضران در صحرای کربلا به سوی مسیر سعادت بود.

 

«ضحاک بن عبدالله مشرقی» می‌گوید: شب عاشورا از خیمه حسین نوای قرآن و مناجات بلند بود و این آیه به گوش رسید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‌ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‌ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ... البته کافران گمان نکنند که مهلتی که ما به آنها می‌دهیم برایشان بهتر است، بلکه ما به آنها مهلت می‌دهیم تا به گناه و سرکشی خود بیافزایند و برایشان عذابی خوار کننده خواهد بود..»2

در میان سوارانی که خیمه‌گاه کاروان حسینی را به شدت مراقبت می‌کردند، «ابو حرب سبیعی» بود که با شنیدن این آیه گفت: «به پروردگار کعبه سوگند ما از پاکان هستیم که از شما جدا و تصفیه شده‌ایم.

ضخاک می‌گوید من آن شخص را شناختم و به بریر گفتم او ابن حرب است؛ مردی بذله‌گو، هرزه و خونریز اما در عین حال سرشناس و شجاع.بریر به او گفت: ‌ای فاسق، مگر خداوند تو را از پاکان قرار می‌دهد؟ گفت: تو که هستی؟ گفت: بریر بن خضیر هستم.

ابو حرب گفت: متاسفم که بدبختی تو را می‌بینم. 

بریر گفت: ‌ای ابا حرب، به خدا قسم که ما از پاکانیم و شما از پلیدها؛ آیا حاضری از گناهان بزرگ خود توبه کنی و به سوی خدا برگردی؟

ابوحرب (شاید هم با تمسخر که عادتش بود) از حرف خود برگشت و گفت: من هم به این مطلب گواهی می‌دهم. 

گفتم: وای بر تو، پس چرا این معرفت، تو را سودی نمی‌دهد؟4

 

هرچند ابا حرب سبیعی و افرادی دنیا دوست مانند او گوششان از شنیدن سخن حق ناشنوا بود اما به شهات تاریخ‌نویسان در آن شب سی و دو تن از لشکر عمر سعد به اصحاب حسین (ع) پیوستند.  

 

______________________________________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:

1- بازخوانی مقتل حسین بن علی (ع)، ص 256.

2- سوره آل عمران، آیه 178.

3- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج3، ص32؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص152.

4- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص421.