مشخصات شعر

حنجرم آتش گرفت

از شرار زهر کینه پیکرم آتش گرفت   

از جفای همسرم، خاکسترم آتش گرفت

 

همدم نا آشنایم، قاتل جانم شده         

از جسارت‌‌های او پا تا سرم آتش گرفت

 

با کنیزان خنده بر لب دارد و کف می‌‌زند      

قلب من از خنده‌‌های همسرم آتش گرفت

 

در میان حجره‌ام پا می‌‌کشم روی زمین     

از شرار آه سینه، بسترم آتش گرفت

 

روضۀ شهر مدینه ذکر لب‌‌هایم شده    

خاطرم از غصّه‌‌های مادرم آتش گرفت

 

یاد آن روزی بسوزم که ابر مرد حنین    

با قد خم ناله می‌‌زد: کوثرم آتش گرفت

 

آن قدر گریه نمودم از غم سنگین او    

ای خدایا پلک چشمان ترم آتش گرفت

 

تشنگی تاب و توانم را ربود‌ه ای خدا!     

می‌برم نام حسین و حنجرم آتش گرفت

 

روز عاشورا حسین می‌‌گفت در زیر لبش

حنجر خشک علی اصغرم آتش گرفت

 

حنجرم آتش گرفت

از شرار زهر کینه پیکرم آتش گرفت   

از جفای همسرم، خاکسترم آتش گرفت

 

همدم نا آشنایم، قاتل جانم شده         

از جسارت‌‌های او پا تا سرم آتش گرفت

 

با کنیزان خنده بر لب دارد و کف می‌‌زند      

قلب من از خنده‌‌های همسرم آتش گرفت

 

در میان حجره‌ام پا می‌‌کشم روی زمین     

از شرار آه سینه، بسترم آتش گرفت

 

روضۀ شهر مدینه ذکر لب‌‌هایم شده    

خاطرم از غصّه‌‌های مادرم آتش گرفت

 

یاد آن روزی بسوزم که ابر مرد حنین    

با قد خم ناله می‌‌زد: کوثرم آتش گرفت

 

آن قدر گریه نمودم از غم سنگین او    

ای خدایا پلک چشمان ترم آتش گرفت

 

تشنگی تاب و توانم را ربود‌ه ای خدا!     

می‌برم نام حسین و حنجرم آتش گرفت

 

روز عاشورا حسین می‌‌گفت در زیر لبش

حنجر خشک علی اصغرم آتش گرفت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×