مشخصات شعر

به خاطر دل زینب کمی تأمل کن

 

قدم به راه بیابان مزن، به کوفه میا
بیا به کوفه ولی بی کفن به کوفه میا

 

به خاطر دل زینب کمی تأمل کن
برای حرمت و تکریم زن به کوفه میا

 

یتیم‌تر نکن این طفل را و حداقل
به اتفاق یتیم حسن به کوفه میا

 

من از جسارت و غارت زیاد می‌ترسم
که کوفه پر شده از راهزن، به کوفه میا

 

به گوش می‌رسد آهنگ کودکی محزون
بس است، عمۀ من را نزن، به کوفه میا

 

نشسته‌اند به پای شریح و بعد از آن
به فکر بردن سر از بدن، به کوفه میا

 

تنت به کرب و بلا و سرت، خدا داند
خلاصه هر دو به دور از وطن، به کوفه میا

 

هنوز در عجبم دست من چرا نشکست؟
نوشته‌ام که بیا، جان من به کوفه میا

 

به خاطر دل زینب کمی تأمل کن

 

قدم به راه بیابان مزن، به کوفه میا
بیا به کوفه ولی بی کفن به کوفه میا

 

به خاطر دل زینب کمی تأمل کن
برای حرمت و تکریم زن به کوفه میا

 

یتیم‌تر نکن این طفل را و حداقل
به اتفاق یتیم حسن به کوفه میا

 

من از جسارت و غارت زیاد می‌ترسم
که کوفه پر شده از راهزن، به کوفه میا

 

به گوش می‌رسد آهنگ کودکی محزون
بس است، عمۀ من را نزن، به کوفه میا

 

نشسته‌اند به پای شریح و بعد از آن
به فکر بردن سر از بدن، به کوفه میا

 

تنت به کرب و بلا و سرت، خدا داند
خلاصه هر دو به دور از وطن، به کوفه میا

 

هنوز در عجبم دست من چرا نشکست؟
نوشته‌ام که بیا، جان من به کوفه میا

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×