مشخصات شعر

بی تکیه‌گاه

پاره به پاره روی زمین قرص ماه ریخت

تا علقمه رسید ولی بین راه ریخت

 

پا می‌شود، دوباره زمین می‌خورد حسین

دست خودش نبود که بی تکیه‌گاه ریخت

 

یک دفعه ریخت حجم سرش تا عمود خورد

با تیر هم تمام تنش گاه و گاه ریخت

 

تقصیر حرمله است که مویی سفید شد

تقصیر حرمله است که چشمی سیاه ریخت

 

خورده هزار تیر ولی دو هزار زخم

در فرصت کمی به سرش یک سپاه ریخت

 

یک فوج نیزه‌دار سوی قتلگاه رفت

یک فوج بی حیا به سوی خیمه‌گاه ریخت

 

آتش گرفت خیمه و یک حجم شعله‌ور

بر روسری دخترکی بی گناه ریخت

 

بر نیزه بود سایۀ زینب ولی زنی

آتش ز بام بر سر این سرپناه ریخت

 

می‌خواست تا محاسن او را به‌ هم زند

 اما به روی دخترکی اشتباه ریخت

 

این سر به روی نیزه مبادا که کج شود

عمه به نیزه بست ولی بین راه ریخت

 

بی تکیه‌گاه

پاره به پاره روی زمین قرص ماه ریخت

تا علقمه رسید ولی بین راه ریخت

 

پا می‌شود، دوباره زمین می‌خورد حسین

دست خودش نبود که بی تکیه‌گاه ریخت

 

یک دفعه ریخت حجم سرش تا عمود خورد

با تیر هم تمام تنش گاه و گاه ریخت

 

تقصیر حرمله است که مویی سفید شد

تقصیر حرمله است که چشمی سیاه ریخت

 

خورده هزار تیر ولی دو هزار زخم

در فرصت کمی به سرش یک سپاه ریخت

 

یک فوج نیزه‌دار سوی قتلگاه رفت

یک فوج بی حیا به سوی خیمه‌گاه ریخت

 

آتش گرفت خیمه و یک حجم شعله‌ور

بر روسری دخترکی بی گناه ریخت

 

بر نیزه بود سایۀ زینب ولی زنی

آتش ز بام بر سر این سرپناه ریخت

 

می‌خواست تا محاسن او را به‌ هم زند

 اما به روی دخترکی اشتباه ریخت

 

این سر به روی نیزه مبادا که کج شود

عمه به نیزه بست ولی بین راه ریخت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×