مشخصات شعر

دو مصراع بریده

از کسی دم زده و... باز دمی ‌داشته که

بر رخش زردی پاییز غمی ‌داشته که


نگران بوده! سرش سمت کسی چرخیده

دل شرمندۀ اهل حرمی ‌داشته که


یک فرو رفتگی هست کنار جا پاش

ظاهر مرد به دستش علمی‌ داشته که


باده خورده... سپس افکنده دو قطره بر خاک

عشق در دست خودش جام جمی ‌داشته که


در دو مصراع بریده چه صناعت که نکرد

شاعر شعر شهادت، قلمی ‌داشته


کمرش خم شده در خویش فرو ریخته و

هستی اش حال و هوای عدمی ‌داشته که


شیر لرزیده به خود، تا نظر افکند، بر او

او بر ابروی کمانگیر خمی ‌داشته که


هی جلو رفته و هی رو به عقب برگشته

آه! تشویق برم یا نرمی ‌داشته که


تیر از سینه او رد شده، بی شک او را

تیر بر نام خود او قسمی ‌داشته که


هر چه یاقوت و گهر داشته در مخزن چشم

پای شط ریخته، آقا کرمی ‌داشته که


از سی دم زده و باز دمی ‌داشته که
هستی اش حال و هوای عدمی‌ داشته که...

 

دو مصراع بریده

از کسی دم زده و... باز دمی ‌داشته که

بر رخش زردی پاییز غمی ‌داشته که


نگران بوده! سرش سمت کسی چرخیده

دل شرمندۀ اهل حرمی ‌داشته که


یک فرو رفتگی هست کنار جا پاش

ظاهر مرد به دستش علمی‌ داشته که


باده خورده... سپس افکنده دو قطره بر خاک

عشق در دست خودش جام جمی ‌داشته که


در دو مصراع بریده چه صناعت که نکرد

شاعر شعر شهادت، قلمی ‌داشته


کمرش خم شده در خویش فرو ریخته و

هستی اش حال و هوای عدمی ‌داشته که


شیر لرزیده به خود، تا نظر افکند، بر او

او بر ابروی کمانگیر خمی ‌داشته که


هی جلو رفته و هی رو به عقب برگشته

آه! تشویق برم یا نرمی ‌داشته که


تیر از سینه او رد شده، بی شک او را

تیر بر نام خود او قسمی ‌داشته که


هر چه یاقوت و گهر داشته در مخزن چشم

پای شط ریخته، آقا کرمی ‌داشته که


از سی دم زده و باز دمی ‌داشته که
هستی اش حال و هوای عدمی‌ داشته که...

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×