مشخصات شعر

هلال خونین

دوش دیدم هلال ماه محرّم

شد نمایان میان ابر سیاهى

 

گفتم این پرچم غم است و مصیبت

وآن سیاهى ز جور چرخ، سپاهى

 

 

ما پى رؤیت هلال و ز گردون

ژاله می‌‏شد فرو بسان ستاره

 

کربلا شد عیان برابر انظار

دیده‏‌ها اشک‏بار و گرم نظاره

 

 

خاطراتى ز پیش چشم دل من

می‌گذشتند یک به یک که به ناگاه

 

یادم آمد که بوده است چه ماهى

در بنى هاشم و چه دیده در این ماه

 

 

یادم آمد ز شهر کوفه که زینب

چون نظر می‌کند به جانب بالا

 

بدر کامل عیان ببیند و گوید:

«یا هِلالاً لَمَا اسْتَتَمَّ کَمالا»

 

 

ماه، چون ماه گریه باشد و زارى

اى سرایندگان! به گرد هم آیید

 

چون «نگارنده» نغمه‏‌هاى جهان‏سوز

در میان جهانیان بسرایید

 

هلال خونین

دوش دیدم هلال ماه محرّم

شد نمایان میان ابر سیاهى

 

گفتم این پرچم غم است و مصیبت

وآن سیاهى ز جور چرخ، سپاهى

 

 

ما پى رؤیت هلال و ز گردون

ژاله می‌‏شد فرو بسان ستاره

 

کربلا شد عیان برابر انظار

دیده‏‌ها اشک‏بار و گرم نظاره

 

 

خاطراتى ز پیش چشم دل من

می‌گذشتند یک به یک که به ناگاه

 

یادم آمد که بوده است چه ماهى

در بنى هاشم و چه دیده در این ماه

 

 

یادم آمد ز شهر کوفه که زینب

چون نظر می‌کند به جانب بالا

 

بدر کامل عیان ببیند و گوید:

«یا هِلالاً لَمَا اسْتَتَمَّ کَمالا»

 

 

ماه، چون ماه گریه باشد و زارى

اى سرایندگان! به گرد هم آیید

 

چون «نگارنده» نغمه‏‌هاى جهان‏سوز

در میان جهانیان بسرایید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×