طرح مسئله

آزمون‌های عادی برای به‌دست آوردن شایستگی‌های افراد صورت می‌گیرد، در حالی که آزمون‌های الهی برای اهداف دیگری است. خدای متعال از وضع بندگان در گذشته و آینده و پایه لیاقت و شایستگی آنان کاملاً آآگاه است، ازاین‌رو برای امتحان او، انگیزه یا انگیزه‌های دیگری وجود دارد که یکی از آن‌ها، رسانیدن بندگان قابل و شایسته به مراحلی از کمال است تا شایستگی‌هایی که به صورت قوه و توان در نهاد بندگان است به حد فعلیت برسد. اخلاص و فداکاری در حسین بن علی (ع) و جد اعلای او ابراهیم خلیل (ع) به صورت قوه و قابلیت وجود داشت ولی این توان از طریق جانفشانی امام حسین (ع) در دادن تمام هستی خود و خاندانش در راه خدا و آمادگی حضرت ابراهیم (ع) برای ذبح فرزند دلبند خود، به‌خاطر امر خدا به عالی‌ترین درجه فعلیت رسید و از این طریق آن دو بزرگوار، اخلاص خود را نسبت به فرمان خدا به منصه ظهور رساندند.

تبیین مفهوم فرمایش پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «وجود من به برکت وجود امام حسین (ع) است»، در روایت «حُسَینٌ مِنّی وَ أَنا مِن حُسَینٍ»، با توجه به تأویل و رابطه وثیق آن با بطن آیه 107 سوره صافات «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم» در جریان ذبح حضرت اسماعیل (ع)، بیان‌کننده قبول امام حسین (ع) برای قربانی شدن به جای جد بزرگوارش حضرت اسماعیل (ع) در مسیر احیای مکتب پدربزرگ گرامی‌اش در کربلا در عالم ذر است. این امر اخلاص و فداکاری حسین بن علی (ع) و جد اعلای او ابراهیم خلیل (ع) را در امتحان الهی تأیید می‌نماید.

الف) پیشینه

در پژوهش‌های معاصر و تفاسیر موجود شیعه و اهل سنت در خصوص مراد از «ذبح عظیم» در آیه «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم» (صافات / 107) گفت‌وگوهای فراوانی صورت پذیرفته است؛ از قبیل: گوسفند مورد قبول خدا بود؛ موجب برکت بود؛ از بهشت آمده و جثه‌ای عظیم داشت؛ همان گوسفندی بود که هابیل قربانی کرده بود؛ در بهشت نگهداری می‌شد تا فدای اسماعیل شود؛ چون از ناحیه خدا آمد و خدای تعالی آن را عوض اسماعیل قرار داد، عظمت داشت؛ آن گوسفند چهل پاییز در بهشت بوده و به‌خوبی پروار شده بود، ازاین‌رو خدا واژه «عظیم» را برای او به‌کار برده است؛ گوسفند ویژه‌ای بود نه از نسل گوسفندانی دیگر؛ چون این ذبح به امر الهی «عظیم» نامیده شده است؛ عظمت آن قربانی به خاطر این است که برای حجاج یک سنت همیشگی شده زیرا هر شخص حاجی در روز عید قربان موظف است، یک گوسفند در قربانگاه (منا) قربانی کند و با گذشت زمان سال‌به‌سال وسعت بیشتری یافته و این سنت بزرگ تا قیامت ادامه خواهد داشت ولی هیچ مانعی ندارد که تمام این جهات در ذبح عظیم جمع و از دیدگاه‌های مختلف دارای عظمت باشد.

در این میان تفسیر الصافی محمد محسن فیض کاشانی (م 1091) نخستین تفسیر روایی شیعه است که بر اساس روایتی از امام رضا (ع) مراد از «ذبح عظیم» در آیه مذکور را امام حسین (ع) دانسته که جانشین ذبح اسماعیل قرار گرفت و سیدهاشم بحرانی (م 1107) در تفسیر «البرهان فی تفسیر القرآن» و حویزی (م 1112) در تفسیر «نور الثقلین»، محدث جزائری (م 1112) در کتاب «النور المبین فی قصص الانبیاء و المرسلین» این تأویل را پذیرفته‌اند، اما هیچ تحلیلی در این مورد بیان نکرده‌اند.

در نوشتار حاضر ضمن تأکید بر دستاورد و نقاط قوت پژوهش‌های پیشین و پاسداشت فضل تقدم آنان، تلاش شده است، ضمن تایید این نظریه، تحقیقی جامع همراه با بررسی موضوع و تحلیل آن که هیچ کدام از تحقیقات نام‌برده بدین شکل به بررسی موضوع نپرداخته‌اند، بازخوانی مجدد و کاملی از موضوع ارائه گردد، تلاشی که به نظر می‌رسد تاکنون به انجام نرسیده است.

ب) حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) در قربانگاه عشق

به گفته جمعی از مفسران، خواب عجیب و شگفت‌انگیز ابراهیم (ع) بیانگر شروع یک آزمایش بزرگ در مورد این پیامبر عظیم الشأن است، در خواب می‌بیند که از سوی خدای متعال به او دستور داده شد تا فرزند یگانه‌اش را با دست خود سر بریده و قربانی کند. حضرت می‌دانست که خواب پیامبران واقعیت داشته و از وسوسه‌های شیطانی دور است، اما تکرار آن در دو شب دیگر بر لزوم این امر و فوریت آن تأکید داشت.

حضرت ابراهیم (ع) باید قبل از هر چیز فرزند را آماده این کار کند، لذا به او گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم، بنگر نظر تو چیست؟ «فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنّی أَری فی المَنامِ أَنّی أَذبَحُکَ فَانظُر ماذا تَرَی». (صافات / 102) فرزندش با آغوش باز و طیب خاطر از این فرمان الهی استقبال کرد و با صراحت و قاطعیت گفت: پدرم هر دستوری به تو داده شده، اجرا کن «قالَ یا أَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ». (صافات / 103) و از ناحیه من فکر تو راحت باشد که به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت». «سَتَجِدُنی إِن شاءَ اللهَ مِنَ الصّابِرینَ». (صافات / 103)

فرزند به پدر گفت: «پدرم ریسمان را محکم ببند تا هنگام اجرای فرمان الهی دست و پا نزنم، می‌ترسم از پاداشم کاسته شود! پدرجان کارد را تیز کن و با سرعت بر گلویم بگذران تا تحملش بر من آسان‌تر باشد! پدرجان ابتدا پیراهنم را از تن بیرون کن که به خون آلوده نشود؛ چراکه بیم دارم اگر مادرم آن را ببیند عنان صبر از کفش بیرون رود. آنگاه افزود: سلامم را به مادرم برسان و اگر مانعی ندیدی پیراهنم را برایش ببر که باعث تسلی خاطر و تسکین دردهای او است. قرآن می‌گوید: هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین فرزند را بر خاک نهاد «فَلَمّا أَسلَما وَ تَلَّهُ لِلجَبینِ» (همان / 103) ابراهیم صورت فرزند را بر خاک نهاد و کارد را به حرکت درآورد و با سرعت و قدرت بر گلوی فرزند گذارد، اما کارد برنده در گلوی لطیف فرزند کمترین اثری نگذاشت!

قرآن می‌فرماید: «وَ نادَیناهُ أَن یا إِبراهیمُ؛ قَد صَدَّقتَ الرُّؤیا؛ إِنّا کَذالِکَ نَجزی المُحسِنینَ؛ إِنَّ هذا لَهُوَ البَلاء المُبینُ؛ (صافات / 106-104) در این هنگام او را ندا دادیم که ای ابراهیم. آنچه در خواب مأموریت یافتی انجام دادی. ما این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. این مسلماً امتحان مهم و آشکاری است».

اما برای اینکه برنامه ابراهیم ناتمام نماند و در پیشگاه خدا قربانی کرده باشد و آرزوی ابراهیم برآورده شود، خدا قوچی بزرگ فرستاد تا به جای فرزند قربانی کند و سنتی برای آیندگان در مراسم حج و سرزمین منی از خود بگذارد، چنان‌که قرآن می‌فرماید: «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم»؛ ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم. (صافات / 107؛ طبری، 1387: 1 / 278 – 275؛ ابن‌اثیر، 1385: 1 / 113 – 111)

در اینکه عظمت این ذبح از چه نظر بود؟ از نظر جسمانی و ظاهری یا از جهت اینکه فدای فرزند ابراهیم شد یا از نظر اینکه برای خدا و در راه خدا بود یا به این خاطر که این قربانی از سوی خدا برای ابراهیم فرستاده شد، مفسران گفت‌وگوهای فراوانی دارند، اما هیچ مانعی ندارد که تمام این جهات در ذبح عظیم جمع و از دیدگاه‌های مختلف دارای عظمت باشد. یکی از نشانه‌های عظمت این ذبح آن است که با گذشت زمان سال ‌به ‌سال وسعت بیشتری یافته و الان در هر سال بیش از یک میلیون نفر به یاد آن ذبح عظیم قربانی می‌کنند و خاطره‌اش را زنده نگه می‌دارند.

«فدینا» از ماده «فدا» در اصل به معنای قرار دادن چیزی به عنوان بلاگردان و دفع ضرر از شخص یا چیز دیگر است. (طریحی، 1375: 2 / 349) در اینکه این قوچ بزرگ چگونه به ابراهیم (ع) داده شد بسیاری معتقدند جبرئیل آورد، بعضی نیز گفته‌اند از دامنه کوه‌های منی سرازیر شد، هر چه بود به فرمان خدا و به اراده او بود.

نه‌تنها خدای متعال پیروزی ابراهیم را در این امتحان بزرگ در آن روز ستود، بلکه خاطره آن را جاویدان ساخت، چنان‌که در آیات بعد می‌فرماید: «وَ تَرَکنا عَلَیهِ فی الآخِرینَ؛ سَلامٌ عَلی إِبراهیمَ؛ کَذالِکَ نَجزِی المُحسِنینَ» (صافات / 110 – 108) ما نام نیک ابراهیم را در امت‌های بعد باقی و برقرار ساختیم. «سلام بر ابراهیم» آن بنده مخلص و پاکباز باد. آری، ما این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. _مجلسی، 1384: 1 / 409 – 402؛ مکارم شیرازی، 1371: 118-109)

ج) چیستی ذبح عظیم

ترکیب «ذبح عظیم»، در لغت به معنای ذبیح یا مذبوح بزرگ و بزرگوار است. (ابن‌منظور، 1414: 2 / 437 – 436) این ترکیب وصفی تنها یک بار در قرآن مجید به کار رفته است:

وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیمٍ. (صافات / 107)

به عوض او، ذبح عظیمی را پذیرفتیم.

در تفسیر این آیه شریفه، تقریباً همه مفسران بر این باورند که فدیه اسماعیل گوسفندی بود که از عالم غیب و بهشت رسید. آیا می‌توان پذیرفت که قربانی شدن گوسفندی با تعبیر شگفت‌آور «ذبح عظیم» مطرح شود؟ در قرآن وصف «عظیم» در چند مورد بیشتر به کار برده نشده است؛ برای خدا: «رَبِّکُم عَظیم»، (اعراف / 141؛ ابراهیم / 6) برای قیامت: «نَبَأٌ عَظیم». (ص / 67) برای عرش خداوند: «العَرشِ العَظیم». (توبه / 129؛ مومنون / 86؛ نمل / 23 و 26) و برای اخلاق پیامبر اکرم (ص): «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ». (قلم / 4) آیا قربانی کردن گوسفند می‌تواند ذبح عظیم باشد؟

به نظر می‌رسد برخی از عالمان و مفسران با چنین پرسشی در ذهن خود مواجه شده‌اند؛ چگونه قربانی کردن گوسفند، ذبح عظیم است؟ در این باره در روایات، تأویلات گوناگونی ذکر شده است.

ماوردی (450 ق) در تفسیر «النکت و العیون» به پنج روایت یا تأویل اشاره می‌کند، از جمله: گوسفند مورد قبول خدا بود، موجب برکت بود، از بهشت آمده بود و جثه‌ای عظیم داشت. (ماوردی، 5 / 63 – 62) دیگر مفسران نیز بر همین نکات تاکید کرده‌اند. سخنی که مورد پذیرش بیشتر مفسران است، تاکید بر این نکته است که گوسفند بهشتی بود.

یا اینکه چون گوسفند از سوی خدا فرستاده شده است، عظیم بود. زمخشری (م 538 ق) در اهمیت گوسفند، از ابن‌عباس نقل می‌کند: 

همان گوسفندی بود که هابیل قربانی کرده بود؛ در بهشت نگهداری می‌شد تا فدای اسماعیل شود. (زمخشری، 1407: 4 / 55)

فخر رازی (606 ق) نیز درباره «عظیم» دو قول را مطرح کرده است. یکم: نقل سعید بن جبیر: آن گوسفند چهل پاییز در بهشت بوده است و به خوبی پروار شده بود، ازاین‌رو خداوند واژه عظیم را برای او به کار برده است. دوم: نقل سدی: از آن جهت که گوسفند فدای اسماعیل شد، عظیم خوانده شده است. (رازی، 1420: 26 / 351)

قرطبی بر قول دوم رازی تأکید می‌ورزد. (قرطبی، 1364: 15 / 107)

ابن‌ کثیر (774 ق) بر گوسفند و ویژگی‌های آن تأکید می‌نماید. از جمله اینکه پشم گوسفند قرمز بوده است و جریر نامیده شده بود. (ابن‌کثیر، 1419: 7 / 27)

بغوی (516 ق) در «معالم التنزیل»، برای نشان دادن ویژگی فوق‌العاده گوسفند، چنین آورده است: هنگامی که قرار شد گوسفند به جای اسماعیل قربانی شود، ابراهیم، اسماعیل، جبرئیل و گوسفند، همگی تکبیر گفتند. (بغوی، 1420: 4 / 39)

بیضاوی (685 ق) در «انوار التنزیل»، سه ویژگی را بیان کرده است. یک. گوسفند جثه‌ای عظیم داشت. دو. از آن رو که فدای اسماعیل شد، عظیم بود. سه. آن گوسفند از بهشت آمده بود. (بیضاوی، 1418: 5 / 16)

ابن ‌عطیه (546 ق) در تفسیر «المحرر الوجیز»، روایت کرده است که گوسفند ویژه‌ای بود، نه از نسل گوسفندان دیگر. (بغوی، 1420: 4 / 39)

ثعلبی (427 ق) در «الکشف و البیان» می‌نویسد: گوسفند قربانی نسبت به دیگر گوسفندان عظیم بود. (ثعلبی، 1422: 8 / 157)

این اقوال نشان‌دهنده آن است که مفسران برای تبیین صفت عظیم، اقوالی را روایت کرده‌اند که گوسفند را در موقعیتی فراتر قرار می‌دهد.

طبرسی (548 ق) در تفسیر «مجمع البیان» می‌نویسد: عظیم، صفت اسماعیل است و نه گوسفند، گوسفند در حقیقت فدای انسانی عظیم شد. این توجیه یا تفسیر، گرچه مناسب‌تر به نظر می‌رسد و صفت عظیم را از اختصاص آن به گوسفند منصرف می‌کند، اما با سیاق آیه ناسازگار است. عظیم صفت ذبح؛ یعنی مذبوح است و نه صفت اسماعیل. (طبرسی، 1372: 8 / 709 – 708)

فتح‌الله کاشانی در بیانی به بیشتر این اقوال اشاره کرده است:

«وَ فَدَیناهُ» و فدا دادیم اسماعیل را «بِذِبحٍ» به آنچه او را ذبح کنند «عَظیمٍ» بزرگ از حیثیت جثه یا به اعتبار مرتبه و منزلت چه مرسل آن ملک جلیل بود و رسول جبرئیل و مرسل الیه ابراهیم خلیل و بعضی گفته‌اند که عظمت آن از حیثیت آن بود که چهل سال در بهشت چرا کرده بود و یا به سبب آنکه آن کبشی بود که هابیل در راه خدای تعالی قربان کرده بود و می‌تواند که «عَظیمٍ» صفت موصوف محذوف باشد؛ یعنی «بذبح عبد عظیم» پس در این هنگام عظیم صفت اسماعیل باشد نه فدای او و محمد بن مسلم از امام محمد باقر (ع) نقل کرده که آن گوسفند سیاه و سفید و شاخدار بود که از آسمان بر کوهی که در جانب راست مسجد منی در مقابل جمره وسطی، فرود آمد و گوسفندی فربه بود که در سایه خود راه رفته و در آن می‌خوابید و می‌چرید و بل و سرگین می‌کرد. (کاشانی، 1378: 9-8)

برخی گفته‌اند:

ذبح عظیمی که فدای اسماعیل شد، قوچی بود که جبرئیل (ع) آن را از آسمان آورد؛ قوچی که از مادر تولد نیافته، بلکه با فرمان «کن» ایجاد شده بود. بعضی آن را بز کوهی دانسته‌اند. گفته می‌شود در صدر اسلام سر این قربانی به صورت خشک‌شده، کنار ناودان کعبه آویزان بوده است. وصف آن به عظیم، به دلیل آن است که از ناحیه خدای سبحان بوده و فدای ذبح قرار گرفته یا به دلیل پذیرفته شدن آن در درگاه خدا یا چریدن در بهشت است. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1382: 1 / 532 و 533)

صاحب تفسیر المیزان، دو نکته را بیان کرده است. یکی آنکه عظمت در آن بود که گوسفند از سوی خدا آمده بود و دوم آنکه فدای اسماعیل شد. (طباطبایی، 1390: 17 / 153)

غالب مفسران شیعه و اهل سنت در اینجا گفته‌اند که مراد از «ذبح عظیم»، «کبش» (قوچ) است و به گفته علامه طباطبایی چون این ذبح به امر الهی است «عظیم» نامیده شده است؛ وگرنه خود ذبح، فی‌نفسه عظیم نبوده است.

د) نگاهی دیگر در تفسیر آیه شریفه

بعضی از مفسران شیعه از جمله محمدمحسن فیض کاشانی در تفسیر صافی (فیض کاشانی، 1415: 4 / 279) سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان (بحرانی، 1415: 4 / 619 – 618) حویزی در تفسیر نور الثقلین (حویزی، 1415: 4 / 430 – 429) و مجلسی در بحار الانوار (مجلسی، 1396: 44 / 226 – 225) بر اساس حدیث ذیل که در عیون اخبار الرضا (ع) روایت شده، نقل کرده‌اند که در اینجا مراد از «ذبح عظیم» امام حسین (ع) است که از ذریه حضرت ابراهیم (ع) است و او قربانی عظیمی بود که جانشین ذبح اسماعیل (ع) قرار گرفت.

در واقع این روایت می‌تواند تاویل آیه شریفه باشد:

فَضلِ بنِ شاذانَ قالَ سَمِعتُ الرِّضا (ع) یَقولُ لَمّا أَمَرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبراهیمَ (ع) أَن یَذبَحَ مَکانَ ابنِهِ إِسماعیلَ الکَبشَ الَّذی أَنزَلَهُ عَلَیهِ تَمَنَّی إِبراهیمُ (ع) أَن یَکونَ قَد ذَبَحَ ابنَهُ إِسماعیلَ بِیَدِهِ وَ أَنَّهُ لَم یُؤمَر بِذَبحِ الکَبشِ مَکانَهُ لِیَرجِعَ إِلَی قَلبِهِ ما یَرجِعُ إِلَی قَلبِ الوالِدِ الَّذی یَذبَحُ أَعَزَّ وُلدِهِ عَلَیهِ بِیَدِهِ فَیَستَحِقَّ بِذلِکَ أَرفَعَ دَرَجاتِ أَهلِ الثَّوابِ عَلَی المَصائِبِ فَأَوحَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهِ یا إِبراهیمُ مَن أَحَبُّ خَلقی إِلَیکَ فَقالَ یا رَبِّ ما خَلَقتَ إِلَیکَ فَقالَ یا رَبِّ ما خَلَقتَ خَلقاً هُوَ أَحبُّ إِلَیَّ مِن حَبیبِکَ مُحَمَّدٍ (ص) فَأَوحَی اللهُ تَعالَی إِلَیهِ أَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَیکَ أَم نَفسُکَ قالَ بَل هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِن نَفسی قالَ فَوُلدُهُ أَحَبُّ إِلَیکَ أَم وُلدُکَ قالَ بَل وُلدُهُ قالَ فَذَبحُ وُلدِهِ ظُلماً عَلَی أَیدی أَعدائِهِ أَوجَعُ لِقَلبی قالَ یا إِبراهیمُ فَإِنَّ طائِفَهً تَزعُمُ أَنَّها مِن أُمَّهِ مُحَمَّدٍ سَتَقتُلُ الحُسَینِ ابنَهُ مِن بَعدِهِ ظُلماً وَ عُدواناً کَما یُذبَحُ الکَبشُ وَ یَستَوجِبونَ بِذالِکَ سَخَطی فَجَزِعَ إِبراهیمُ (ع) لِذالِکَ و تَوَجَّعَ قَلبُهُ و أَقبَلَ یَبکی فَأَوحَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهِ یا إِبراهیمُ قَد فَدَیتُ جَزَعَکَ عَلی ابنِکَ إِسماعیلَ لَو ذَبَحتَهُ بِیَدِکَ بِجَزَعِکَ عَلَی الحُسَینِ وَ قَتلِهِ وَ أَوجَبتُ لَکَ أَرفَعَ دَرَجاتِ أَهلِ الثَّوابِ عَلَی المَصائِبِ وَ ذلِکَ قَولُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم. (صدوق، 1362: 1 / 59 – 58؛ همو، 1404: 1 / 209؛ مجلسی، 1396: 44 / 226 – 225؛ جزائری، 1404: 129)

فضل بن شاذان گفت: شنیدم از حضرت رضا (ع) که فرمود: حق تعالی به ازای ذبح اسماعیل قوچی را فرستاد تا به جای او ذبح شود، حضرت ابراهیم (ع) آرزو کرد؛ کاش می‌شد فرزندش را به دست خود ذبح کند و مامور به ذبح گوسفند نمی‌شد تا به سبب درد و مصیبتی که از این راه به دل و جان او وارد می‌شود، مصیبت پدری باشد که عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح کرده تا از این طریق بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت‌ها را به دست آورد. در این میان خطاب وحی از خدای متعال به ابراهیم (ع) رسید که محبوب‌ترین مخلوقات من نزد تو کیست؟ حضرت (ع) عرضه داشت: هیچ مخلوقی پیش من محبوب‌تر از حبیب تو محمد (ص) نیست. پس وحی آمد که آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را، ابراهیم (ع) گفت: او پیش من از خودم محبوب‌تر است. خدای متعال فرمود: فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را ابراهیم (ع) عرض کرد: فرزند او را بیشتر دوست دارم.

پس حق تعالی فرمود: آیا ذبح فرزند او امام حسین (ع) به دست دشمنان از روی ستم، بیشتر دل تو را می‌سوزاند یا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من! عرض کرد: پروردگارا! ذبح او به دست دشمنان بیشتر دلم را می‌سوزاند. در این هنگام خدا خطاب کرد: ای ابراهیم! به یقین جمعی که خود را از امت محمد (ص) می‌شمارند، فرزند او حسین (ع) را از روی ظلم و ستم و با عداوت و دشمنی، ذبح خواهند کرد، همان‌گونه که گوسفند را ذبح می‌کنند و به این سبب مستوجب خشم و عذاب من می‌گردند.

ابراهیم (ع) از شنیدن این خبر جانکاه، ناله و فریاد برآورد و قلب و جان او به درد آمد و بسیار گریه نمود و دست از گریه برنمی‌داشت تا اینکه وحی از جانب پروردگار جلیل رسید: «ای ابراهیم! گریه تو بر فرزندت اسماعیل اگر او را به دست خود ذبح می‌کردی، فدا کردم به گریه‌ای که تو بر حسین (ع) و شهادتش کردی و بدین سبب بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت‌ها را به تو دادم. در پایان امام رضا (ع) فرمود: این است مفهوم قول خداوند عز و جل؛ «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم».

این حدیث معتبر از امام رضا (ع) افزون بر اینکه بر مصادیق دیگر ذبح عظیم، صحه نهاده، آیه شریفه «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم» را از انحصار در یک مصداق ظاهری، عظیم، بیرون آورده و یک معنای دقیق عرفانی و ملکوتی ارائه کرده و سالار شهیدان را به عنوان ذبح عظیم معرفی نموده است. در ضمن این روایت دلیلی بر جایگاه والای امام حسین (ع) است که او را از نظر مقام بالاتر و برتر از انبیاء گذشته حتی پیامبران اولوالعزم دانسته است. (فیض کاشانی، 1415: 4 / 280 – 279؛ مجلسی، 1396: 44 / 226 – 225)

شواهدی این تأویل را تأیید می‌کند: در «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم»، واژه عظیم صفت یک امر مهم است؛ اگر مراد گوسفند باشد از نظر ادبی باید می‌فرمود «ذبح کریم» نه «ذبح عظیم». مقصود از ذبح عظیم نمی‌تواند گوسفند باشد، زیرا اسماعیل کجا و گوسفند کجا که به هر مناسبتی ذبح می‌شود، اساسا حیوان را نمی‌شود با انسان مقایسه نمود. ذبیح‌الله بودن از برترین مقامات است. کسی باید ذبح شود که مقام برتری داشته باشد و قطعا مقام امام حسین (ع) برتر از حضرت اسماعیل (ع) است.

بین امام رضا (ع) و تفسیر برخی مفسران، از ذبح عظیم، دریچه و افقی را می‌گشاید، که بی‌تردید تفسیر و تاویل گوسفند قربانی را با همه بزرگی که برایش روایت کرده‌اند، نخواهد داشت. تأویل «ذبح عظیم» به امام حسین (ع) آیه را تا عمق جان انسان نفوذ می‌دهد و تفسیر و تأویل گوسفند، همچنان با سوال و چالش جدی مواجه است.

قربانی شدن اسماعیل توسط ابراهیم، نشان از عشق عمیق ابراهیم نسبت به خدای متعال بوده است که حقیقت این عشق، در کربلا و عاشورا آشکار می‌شود.

حدیث «قالَ رَسولُ اللهِ (ص): حُسَینٌ مِنّی وَ أَنا مِن حُسَینٍ، أَحَبَّ اللهُ مَن أَحَبَّ حُسَیناً، حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الأَسباطِ». (ابن‌حنبل، 1416: 29 / 103؛ ابن‌ماجه، 1418: 1 / 152؛ ترمذی، 1419: 5 / 475؛ مجلسی، 1396: 43 / 296) در منابع روایی شیعه و سنی به تواتر از «یعلی بن مرّه» یکی از اصحاب پیامبر (ص) نقل شده است.

او می‌گوید:

روزی با پیامبر (ص) به یک مهمانی دعوت شده بودیم؛ در حالی که در کوچه می‌رفتیم، حسین (ع) را در حال بازی دیدیم، پیامبر (ص) از همراهانش جلوتر رفت و دستانش را گشود تا او را بگیرد، اما حسین (ع) فرار کرد و این طرف و آن طرف می‌رفت و پیامبر (ص) به او می‌خندید، تا اینکه او را گرفت؛ پس یکی از دستانش را زیر چانه و دیگری را پشت سرش قرار داد و او را می‌بوسید و می‌گفت: حسین از من است و من از حسینم؛ کسی که حسین را دوست بدارد، خدا او را دوست دارد... .

بی‌شک حسین (ع) فرزند پیامبر (ص) و از نسل آن حضرت است و  او شاخه‌ای از درخت نبوت به شمار می‌آید اما منظور آن حضرت که فرمود: «من از حسینم» چیست؟

برخی می‌گویند: پیامبر (ص) پس از مبعوث شدن به رسالت، حیات او به رسالت و بقای آن و حیات رسالت نیز به حیات او وابسته شد و چون حسین (ع) برای زنده ماندن رسالت محمدی بسیار کوشید حتی عزیزترین کسانش را در این راه قربانی کرد، رسالت از او جانی دوباره گرفت و استمرار یافت؛ ازاین‌رو پس از جریان کربلا ثابت شد؛ «الاسلام محمدیُ الحدوث حسینیُ البقاء»؛ اسلام توسط پیامبر (ص) به وجود آمد و توسط حسین (ع) باقی ماند. (جلالی، 1373: 31 – 30)

بنابراین پیامبر (ص) در این حدیث، مسئله دقیق‌تر و بالاتر از رابطه نسبی را بیان کرده است؛ حسین از اوست؛ زیرا روح او را دربر دارد و آنچه حسین (ع) برای حفظش از تمام هستی خود مایه گذاشت، چیزی جز حیات و حقیقت رسالت؛ یعنی اسلام ناب محمدی (ص) نبود. (قرشی، 1394: 1 / 94)

چنانکه ذکر شد ذبح گوسفند بهشت و یا تمام قربان‌های منی به جای اسماعیل اگرچه صحیح و عظیم است اما این تمام حقیقت نیست و خدای متعال در عالم انسانی و از نوع بشر نیز قربانی‌ای را به جای اسماعیل (ع) قرار داد و او را به عنوان برترین ذبیح راه حق و حقیقت برگزید که باید دین اسلام به عنوان برترین دین آسمانی از خون او که خون خدا و ثارالله است، آبیاری می‌شد تا بتواند تا قیامت چراغ هدایت امت باشد. این انسان برتر از انبیا و فرشتگان، سید و سالار شهیدان و مظلوم کربلا حسین بن علی (ع) است که ذبیح اعظم خدا است.

این حدیث معتبر از امام رضا (ع) افزون بر اینکه بر مصادیق دیگر ذبح عظیم صحه نهاده، آیه شریفه «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم» را از انحصار در یک مصداق ظاهری بیرون آورده و یک معنای دقیق عرفانی و ملکوتی ارائه کرده و سالار شهیدان را به عنوان ذبح عظیم معرفی نموده است.

برای تبیین مفهوم جمله «أنا من حسین» با توجه به جریان ذبح حضرت اسماعیل (ع) که در آیات 101 تا 107 سوره صافات بیان شده و در صدر این پژوهش نیز ذکر گردید؛ به نظر می‌رسد تاویل و باطن این نظریه این گونه باشد که حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در نشأه عالم ذر[1] در معرض آزمون الهی قرار گرفته و قبول نمود که برای احیاء، بقا و استمرار دین جدش رسول گرامی اسلام (ص) به تکلیف خود عمل کرده و در کربلا از همه چیز خود بگذرد و در راه باری تعالی قربانی شود، لذا خدای متعال به خاطر این اخلاص، جانفشانی و فداکاری، از قربانی شدن اسماعیل درگذشت.

نتیجه

پژوهش حاضر، ضمن بیان دیدگاه اندیشمندان و مفسران درباره مفهوم «ذبح عظیم» در آیه «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم» مبنی بر اینکه غالب مفسران قرآن بر این باورند که فدیه اسماعیل، گوسفندی از عالم غیب و بهشت بود که فدای اسماعیل شد و برای تبیین مسئله به توجیهات و تاویلات مختلفی دست یازیدند اما بررسی انجام گرفته در نوشتار حاضر، یافته‌های زیر را به دست می‌دهد:

- ذبیح‌الله مقامی الهی و از برترین مقامات و مقام قربانی باید بالاتر باشد و جایگاه امام حسین (ع) از نظر فضیلت و مقام، برتر از حضرت اسماعیل (ع) است.

- صفت عظیم، در آیه «وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیم» نمی‌تواند به گوسفند تعلق گیرد؛ زیرا از نظر ادبی باید می‌فرمود: «ذِبحٌ کَریم» نه «ذبحٌ عَظیم» همچنین مقایسه بین انسان با حیوان صحیح نیست، چه رسد به اینکه بین حجت خدا و گوسفند مقایسه صورت پذیرد.

- برای تبیین این موضوع به نظر می‌رسد منظور از اینکه پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: وجود من به برکت وجود امام حسین (ع) است «حُسَینٌ مِنّی وَ أَنا مِن حُسَینٍ» این باشد که امام حسین (ع) در عالم ذر قربانی شدن به جای جدش حضرت اسماعیل (ع) را قبول کرد، ازاین‌رو، خدای متعال از قربانی شدن حضرت اسماعیل (ع) جد اعلای نبی مکرم اسلام درگذشت.

منابع و مآخذ

قرآن کریم.

گردآوری سید رضی، نهج‌البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، دار الهجره.

عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم، ابن‌اثیر، 1385 ق، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر.

ابن‌حنبل، احمد بن محمد، 1416 ق، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، موسسه الرساله.- ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، 1419 ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه.

ابن ماجه، محمد بن یزید، 1418 ق، سنن ابن‌ماجه، بیروت، دار الجیل.

ابن منظور، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.

بحرانی، سید هاشم، 1415 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، موسسه البعثه.

بغوی، حسین بن مسعود، 1420 ق، تفسیر البغوی المسمی معالم التنزیل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

بیضاوی، عبدالله بن عمر، 1418 ق، انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

ترمذی، محمد بن عیسی، 1419 ق، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، قاهره، دار الحدیث.

ثعلبی، احمد بن محمد، 1422 ق، الکشف و البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

جلالی، سید محمدرضا، 1373 ش، الامام الحسین (ع) سماته و سیرته، قم، دار المعروف.

حویزی، عبدعلی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نور الثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان.

زمخشری، محمود بن عمر، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، بیروت، دار الکتاب العربی.

صدوق، محمد بن علی، 1362، الخصال، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

صدوق، محمد بن علی، 1404 ق، عیون اخبار الرضا (ع)، بیروت، موسسه الاعلمی.

طباطبایی، سید محمدحسین، 1390 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی.

طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، ناصر خسرو.

طبری، محمد بن جریر، 1387 ق، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار التراث.

طریحی، فخرالدین، 1375، مجمع البحرین، تهران، مکتبه المرتضویه.

رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

فیض کاشانی، محمدمحسن، 1415 ق، تفسیر الصافی، تهران، مکتبه الصدر.

قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو.

قرشی، باقر، 1394 ق، حیاه الامام الحسین (ع)، نجف الاشرف، نشر الادب.

کاشانی، فتح‌الله، 1378، منهج الصادقین، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

ماوردی، علی بن محمد، بی‌تا، النکت و العیون، بیروت، دار الکتب العلمیه.

مجلسی، محمدباقر، 1396 ق، بحار الانوار لجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (ع)، تهران، المکتبه الاسلامیه.

____، 1384، حیاه القلوب، قم، سرور.

جزائری، سید نعمت‌الله، 1404 ق، النور المبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.

مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1382، دائره المعارف قرآن کریم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

مکارم شیرازی، ناصر، جمعی از نویسندگان، 1371، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.