یکی از خلأهای فکری و فرهنگی که در بررسی حوادث تاریخ اسلام و بخصوص صدر اسلام کمتر مورد توجه قرار گرفته و مغفول مانده، نگرش امام سجاد علیه‌السلام به حوادث، اتفاقات، تعاملات بین مردم و نوع ارتباط وی با خدا در صحیفه است، در حالی که صحیفه می‌بایست بیش از پیش در بازخوانی سیره و تاریخ معصومان (ع) و تاریخ تشیع، مورد توجه قرار گیرد. علت و چرایی این توجه در این نکته نهفته است که عاشورا و اتفاقات بعد از آن، همگی در نوع زبان، بیان و نگرش امام سجاد (ع) در این متن تاثیرگذار بوده است؛ بنابراین بدون شک باید اعتراف کرد که یکی از پیامدهای عاشورا، خود را در صحیفه نشان داده است.

در این خصوص نیز به مانند دیگر نگرش‌های اشتباهی که در مورد امام سجاد (ع) وجود دارد، باید گفت که در صحیفه تنها گفتمان سیاسی اجتماعی وجود ندارد، بلکه نگرش‌های تربیتی و روان‌شناسی صحیفه گاهی از نگرش‌های حقوقی و فلسفی آن اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

حال باید توجه داشت که صاحب‌نظران هر کدام از حوزه‌های فوق که بیان گردید، روش‌های مختص به رشته خودشان را نیز در اختیار دارند که از آن طریق می‌توانند به بازخوانی و یا خوانش صحیفه بپردازند؛ مثلا یک فیلسوف می‌تواند از طریق تبارشناسی، یک مورخ یا جامعه‌شناس از طریق هرمنوتیک یا تفسیر و بالطبع هر محقق متناسب با رشته خودش و ابزار لازم می‌تواند به این منبع اصیل ورود کند و رهیافت‌های جدیدی ارائه کند، امری که لازم است بدان توجه بیشتری صورت گیرد.

از این رو امروزه به شدت این نیاز احساس می‌شود که باید از صحیفه یک بازخوانی طبق علوم جدید و متدولوژی جدید صورت گیرد. چرایی این مسأله در این نکته نهفته است که ما بر این باور هستیم که دین مقدس اسلام دین خاتم است؛ یعنی دین و شریعتی بعد از آن نخواهد آمد. معنای عقلی این باور چیست؟ باور عقلی این نگاه این است که قرآن و دین خاتم در همه روزگاران باید نیازهای مخاطب خود را تأمین کند. از همین رو نیاز مبرم است که با استفاده از روش‌های علوم جدید به بازخوانی این نصوص ارزشمند چون صحیفه و نهج‌البلاغه که بعد از کلام الهی مهم‌ترین و متقن‌ترین متون اسلامی در دست مسلمین هستند، پرداخته شود.

فضای غالب در صحیفه بازسازی اجتماعی فرهنگی و اعتقادی است. تصویری که امام در این نگاه غالب خودش ارائه می‌دهد، رفتار دینی جدید و رفتار اجتماعی جدید است؛ تمام آن چیزهایی که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله مسخ شده است و مخصوصا بعد از روی کار آمدن خاندان اموی، تمام این‌ها در قالب دید جدید اصلاح و پالایش شدند.

اما این مباحث تنها مباحث مغفول مانده در صحیفه سجادیه نیست، صحیفه ساختار دعا و در واقع ساختار زبان غیرشفاف و مات دارد که ویژگی دعا است، زبان استعاره دارد. علاوه بر این، صحیفه ویژگی‌های ادبی و زبان‌شناختی دارد که از این جهت هم خیلی مغفول مانده است. آرایه‌های ادبی متنوعی که در صحیفه است، اساسا مورد توجه ما قرار نگرفته است، شاید حتی از منظر تحلیل متن فرهنگی هم بشود صحیفه را بازخوانی کرد.

لازم است در این بازخوانی به چند نکته کلیدی توجه شود:

اگر قضایای تاریخی اسلام را پیگیری کنیم متوجه خواهیم شد که بعد از رحلت پیامبر (ص) تقابل شدیدی بین دین و سنت شکل گرفت و پس از حادثه عاشورا به اوج خود رسید. امری که دشمنان سیدالشهدا (ع) آن را در قالب‌های مختلف قبیلگی نشان دادند و یا این‌که بعد از شهادت حضرت دنبال غنائم جنگی می‌گشتند؛ بنابراین مشخص می‌گردد که سنت قبیلگی جاهلی بر امر دین که منادی آن خاندان نبوت بودند غلبه کرده و امام سجاد (ع) به دنبال احیای نگرش غالب دین در برابر سنت‌های جاهلی بودند که امویان آن را رهبری می‌کردند.

اول این‌که: یکی از ویژگی‌های صحیفه همان صلواتی است که در ادعیه تکرار می‌شود. 207 مورد در 54 دعا، امام صلوات بر پیامبر (ص) و آل پیامبر را تکرار می‌کند؛ یعنی صلوات تکیه‌گاه بحث امامت، رهبری و ولایت جامعه است. علتش این است که بعد از حادثه عاشورا آن‌چنان شرایط اختناق و شرایط سیاسی اجتماعی سختی بر جامعه اسلامی حاکم شد که در برخی روایات آمده جز اندکی مرتد شدند.[1]

دوم این‌که: در بعد دیگری از نگاه امام سجاد (ع)، تاکید حضرت به بازگشت دین به جای سنت است. اگر قضایای تاریخی اسلام را پیگیری کنیم متوجه خواهیم شد که بعد از رحلت پیامبر (ص) تقابل شدیدی بین دین و سنت شکل گرفت و پس از حادثه عاشورا به اوج خود رسید. امری که دشمنان سیدالشهدا (ع) آن را در قالب‌های مختلف قبیلگی نشان دادند و یا این‌که بعد از شهادت حضرت دنبال غنائم جنگی می‌گشتند؛ بنابراین مشخص می‌گردد که سنت قبیلگی جاهلی بر امر دین که منادی آن خاندان نبوت بودند غلبه کرده و امام سجاد (ع) به دنبال احیای نگرش غالب دین در برابر سنت‌های جاهلی بودند که امویان آن را رهبری می‌کردند. تلاش امام در صحیفه این است که عقل‌گرایی را جایگزین این وضعیت کند. از نظر امام تفکر و اندیشیدن آیینه‌ای است که مؤمن، خوب و بد خویش را در آن می‌بیند؛ امری که بارها سیدالشهدا (ع) در جریان عاشورا، کوفیان را به آن مورد خطاب قرار می‌داد که فکر کنید و بیندیشید که من چه کسی هستم و چه چیزی از شما می‌خواهم؟[2]

سوم این‌که: محقق در مقابله و مواجهه با صحیفه کار سختی دارد و یکی از علت‌های آن تقیه امام است. در این دوره آن‌چنان فشار سنگین است و آن‌چنان سنن جاهلی جامعه عرب بر مؤلفه دین تسلط پیدا کرده که امام تا این اندازه صریح، تقیه را فراتر از یک تاکتیک شبه راهبرد بر جامعه گوشزد کرده و بر آن تأکید می‌کند. تمام هم و غم امام این است که رفتار دینی و اجتماعی جدیدی را ارائه دهد و این امر در صحیفه متجلی است. در حقیقت این شرایط است که امام گفتمان خودش را در قالب زبان استعاره و دعا مطرح و در چند محور، مسائل خود را بیان می‌کند؛ بنابراین تقیه بعد از عاشورا یک راهبرد برای حفظ کیان شیعه است؛ حفظ جامعه اصیل شیعه. از طرفی هم اگر فرصتی فراهم بیاید که جامعه بتواند حادثه‌آفرینی مشابهی مانند عاشورا کند، خواهد کرد، اما این شرایط فعلا فراهم نیست.

 

نگرش‌های غالب در صحیفه

اصولی‌ترین یا روشن‌ترین بحث امام در صحیفه، بحث رهبری و حقانیت جامعه است. با این حال مرکز ثقل نگاه حضرت در صحیفه را می‌توان در چند محور اصلی زیر تبیین کرد:

 

مبانی و اصول دین

در حوزه اصول و مبانی، اولین اصلی که امام دنبال می‌کند و با گفتمان صلوات پیش می‌برد، بحث امامت و رهبری جامعه و حقانیت آن است و همچنین بیان هویت اصحاب و تابعان [حقیقی] که زنده نگه داشتن یاد آنان را توصیه می‌کند.[3]

 

تصویر سلطه حاکم

بدون شک یکی از مهم‌ترین ابعاد صحیفه، معرفی دشمنان اهل‌بیت (ع) است. امام در توصیف تصویر سلطه حاکم، از فتح مکه شروع می‌کند. پیشینه امویان را برملا می‌کند، به هجرت پیامبر (ص) «و هاجر الی بلاد الغربه و محل النأی عن موطن رحله و موضع رجله و مسقط راسه» اشاره می‌کند که پیامبر (ص) با چه سختی هجرت کرد و سپس فتح مکه و جنگ با امویان را به عنوان بزرگ‌ترین برگزیدگان دشمنان پیامبر (ص) اشاره و توصیف می‌کند که چگونه وارثان این دشمنان، نواده رسول خدا (ص) را به شهادت رساندند و از خداوند می‌خواهد از شر این دشمن در امان باشد. شرایطی را تصور کنید که امام در شرایط بسیار سخت و خفقان سیاسی زندگی می‌کند، در چنین شرایطی چگونه باید از پیشینه قوم اموی سخن بگوید؟ کسانی‌که دیروز در برابر خود پیامبر (ص) و امروز در برابر نواده همان پیامبر (ص) صف‌آرایی کردند.[4]

 

نفی ظلم و ظلم‌پذیری و یاری مظلوم

نفی ظلم و ظلم‌پذیری و یاری مظلوم سومین محوری است که در صحیفه بیان می‌شود. امام در این مباحث بر ضرورت بهره‌مندی، توانمندی و برخورداری از قدرت سیاسی تأکید دارند. همان چیزی که امروزه تحت عنوان اراده معطوف به قدرت از آن یاد می‌کنیم، امام تأکید دارند که چنین امکانی باید در اختیار آنان باشد تا بتوانند با ظلم مبارزه و ستیز کنند. از این کلام امام استفاده می‌شود که امام حسین (ع) قبول نکردند با فردی ظالم بیعت کنند و هرگز راضی نشدند زیر بار ظلم و ستم بروند.[5]

یکی از پیام‌های صحیفه همین بحث عدالت اجتماعی، مخصوصا توجه به معیشت و سفره مردم است. این مبحث مبنای مستحکم قرآنی و دینی دارد. طبق آموزه‌های قرآن، روایات و نگرش امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه، حکومت دینی نمی‌تواند عبودیت خدا را افضل و برتر از نان مردم قلمداد کند.

 

حمایت از مستمند و فقیر 

محور بعدی حمایت از مستمندان و فقیران و نفی سرمایه‌داری حاکم است که یکی از شاخص‌های بزرگ عصر اموی در دوره امام سجاد (ع) است. با سیاست‌هایی که امویان پیش گرفتند، سنت بر دین و فرهنگ غلبه کرد و سنت‌های دیرین احیا شدند. عمده فتوحات امویان در دو دهه اول قرن اول ه.ق رخ داد؛ سرزمین‌های حاصل‌خیز و پر رونقی که گنجینه‌های عظیم اقتصادی را در برابر خاندان اموی قرار دادند و جامعه را به جامعه‌ای سرمایه‌دار، بی‌درد و مرفه تبدیل کردند. همین امر یکی از شاخص‌ها یا مرواریدهای تسبیح گفتمان امام است که نباید تمام منابع و منافع امت اسلامی در اختیار گروه اقلیت و ستمگر قرار بگیرند و روز به روز بر تعداد فقرا و مستمندان افزوده شود.[6]

 

دشمن‌شناسی و نوع تعامل با دشمن

دشمن‌شناسی و نوع مقابله و مواجه با او در فرصت‌های مختلف از اهمیت بیشتری در دین اسلام برخوردار است. باید دشمن را شناخت و در بعد دیگر باید دانست چگونه با دشمن مقابله کرد. دشمن اصلی حضرت، امویان هستند که رهبری و امامت جامعه و خلافت را به ناشایستگی غصب کرده‌اند؛ اما حضرت همین دشمن را در ماجرای واقعه حره زیر چتر حمایتی خودش می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین دعاهای این بخش، دعای معروف مرزداران (اهل ثغور) است؛ هم تقویت نیروهای خودی و هم تضعیف دشمن را بیان می‌کند. امام در عین حال که معتقد است نباید با دشمن مسالمت‌جویانه رفتار کرد، بر انصاف با دشمن تأکید اساسی دارد.[7]

 

اخلاق سیاسی اجتماعی

توجه به اخلاق و توصیه به اخلاق حسنه در بعد کلان یکی از مهم‌ترین نکات مورد توجه معصومین (ع) است. توجه امام به اخلاق سیاسی اجتماعی در زندگی مردم به عنوان یک دغدغه‌ جدی مطرح است. شاید روشن‌ترین فراز در همان دعای استسقا است که برای مردم قحطی‌زده و گرفتار خشک‌سالی، دعا می‌کنند که گشایشی در زندگی مردم حاصل شود. یکی از فرازهای بسیار زیبا در این حوزه، گذشت و شفقتی است که امام دارند؛ نفی کینه‌توزی، پوشش عیوب، عدم مقابله به مثل و حسن رفتار با همسایگان و مردم. امام در همین دعا بحث تقیه و حفظ اسرار را مطرح می‌کند و از خدا می‌خواهد که اسرار جامعه اسلامی برملا نشود.[8]

 

اقتصاد، زندگی و معیشت مردم

عدالت اجتماعی یکی از آرزوهای دیرین بشر است و همه انبیا و اولیای الهی و حکما در این خصوص تلاش کرده‌اند.

یکی از پیام‌های صحیفه همین بحث عدالت اجتماعی، مخصوصا توجه به معیشت و سفره مردم است. این مبحث مبنای مستحکم قرآنی و دینی دارد. طبق آموزه‌های قرآن، روایات و نگرش امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه، حکومت دینی نمی‌تواند عبودیت خدا را افضل و برتر از نان مردم قلمداد کند (کاد الفقر ان یکون کفرا)[9]. لذا مکرر در دعاهای مختلف، امام سجاد (ع) این‌که این رزق مقدر و تکلیف شده و تقسیم شده است، همچنین ضرورت احسان به مستمند و تأکید بر احسان و نفی بخل را بیان می‌کند.

امام فراخور بحث، در فرازهای متعدد از این ضرورت و نیاز سخن می‌گوید. ضرورت دوری از فقر؛ توصیف‌های متعددی که از ثروت بی‌نهایت خداوند دارد و این‌که مسلمان باید از غیر خدا چیزی نخواهد و از خدا بخواهد و روزی مقدر است و از آن طرف انسان مسلمان نسبت به مستمند و مسکین وظیفه دارد. تمام هم و غم امام در صحیفه بر اساس یک جامعه دینی جدید است که مؤلفه دین بر مؤلفه سنت غلبه کند؛ سنتی که امویان آن را احیا، بازخوانی و بازتولید کردند که دقیقا برگرفته از همان مختصات عصر جاهلی است.[10]