محمدبن‌علی‌بن‌موسی علیه‌السلام مشهور به امام جواد (ع) و امام محمدِ تقی (ع)، نهمین امام شیعیان است که در سال 195 ه.ق در مدینه متولد و حدود 17 سال رهبری و امامت شیعیان را بر عهده داشت و در سال 220 ه.ق در سن 25 سالگی به شهادت رسید. منابع روایی و تاریخی حضرت را با کنیه ابوجعفر (ابوجعفرالثانی)[1] و ابوعلی[2] و با القابی چون جواد، ابن‌الرضا[3]، تقی، زکی، مختار، متوکل[4]، مرتضی و منتجب[5] معرفی کرده‌اند.

نگاهی به تاریخ تشیع نشان می‌دهد، دوران حیات امام جواد (ع) یکی از سخت‌ترین دوران زندگی ائمه معصومین (ع) بوده است؛ چراکه از یک سو وی مانند پدر بزرگوارش در شرایطی قرار گرفته بود که خلیفه عباسی برای تأثیرگذاری بر افکار جامعه و کاستن از ارزش‌های جایگاه معنوی حضرت به وی نزدیک شده و دختر خود را به عقد امام درآورده بود[6] و از سوی دیگر، امام را تحت مراقبت شدید قرار داده و عملا ارتباط وی با جامعه شیعی قطع شده بود. با آن حال، آن‌چه بیش از هر چیز دیگری در این عصر خودش را نشان می‌دهد، کودکی امام جواد (ع) است[7]. کودکی امام جواد (ع) در هنگام شهادت پدرش، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت او تردید کنند؛ از این رو با وجود نص امامت و سفارش امام رضا (ع)، برخی «عبدالله‌بن‌موسی»[8] و برخی «احمدبن‌موسی» را امام خواندند و برخی دیگر نیز به واقفیه پیوستند[9]، البته این تذبذب کوتاه‌مدت بود و در کوتاه‌ترین زمان، امامت امام جواد (ع) بر این افراد مسلم گردید و به پیروان حضرت پیوستند.

موضوع خردسالی امام جواد (ع) در دوران حیات امام رضا (ع) نیز مطرح بود و حضرت در واکنش به کسانی‌که خردسالی امام جواد (ع) را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی (ع) در کودکی استناد می‌کردند و می‌فرمودند: «سن عیسی هنگامی‌که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است»[10] و شواهد قرآنی زیادی را در این خصوص بیان می‌فرمودند. با این حال، این مسأله در زمان امامت جوادالائمه (ع)، بصورت جدی‌تر و به عنوان شبهه مطرح شد و سبب شد برخی از خواص اصحاب امام رضا (ع) مانند «یونس‌بن‌عبدالرحمن» نیز در امامت جوادالائمه (ع) تردید کنند.[11] امام جواد (ع) نیز در پاسخ به کسانی‌که مسئله سن او را مطرح می‌کردند، به جانشینی حضرت سلیمان (ع) به جای حضرت داود (ع)، در کودکی اشاره می‌کردند و می‌فرمودند: «هنگامی‌که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنی‌اسرائیل آن را انکار می‌کردند».[12]

موضوع خردسالی امام جواد (ع) در دوران حیات امام رضا (ع) نیز مطرح بود و حضرت در واکنش به کسانی‌که خردسالی امام جواد (ع) را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی (ع) در کودکی استناد می‌کردند.

با گذشت زمان، آگاهی مردم از مقام علمی و معنوی حضرت، بخصوص پاسخ‌دهی ایشان به سؤالات و شرکت حضرت در مناظراتی که از سوی خلفای عباسی برگزار می‌گردید، حقانیت امام را به اثبات رساند. در چنین شرایطی، امام جواد (ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست نمایندگانی داشت.[13] منابع موجود، تعداد وکیلان امام جواد را 13 تن گفته‌اند[14] که آنان وجوهات شرعی شیعیان را به امام جواد (ع) می‌رساندند.

در بعد دیگری از حیات امام جواد (ع)، عصر امام جواد (ع) دارای ویژگی‌های خاصی بود، به طوری که نیاز حضور استوانه‌ای علمی و یگانه مرجع قابل‌اطمینان در حوزه علم و دانش، بویژه علوم انسانی و معارف دینی کاملا احساس می‌شد؛ چراکه عصر شکوفایی تمدن اسلامی در حال ظهور و بروز بود و گسترش فزاینده مرزهای جغرافیایی جهان اسلام، ورود انبوه علوم و دانش‌های بیگانه و تلفیق با دانش‌های تمدن اسلامی جوی را ایجاد کرده بود که شبهات زیادی در حوزه علوم انسانی پدید آمده بود. از طرفی گسترش انشعاب‌های فکری در جامعه اسلامی و پیدایش تفکرات جدید در حوزه علوم، باعث به ‌هم ‌ریختگی مرزهای معارف اسلامی گردیده بود.[15] امری که گروه‌هایی نظیر واقفیه، غلات و... مروج آن بودند. در چنین عصری تنها امام جواد (ع) می‌توانست به عنوان مرجع فکری مسلمانان، (بویژه شیعیان) به تصفیه و پاک‌سازی اندیشه‌های متنوع و جداسازی تفکرات جدید و البته در راستای هدایت افکار عمومی به سمت اسلام راستین گام بردارد و بدین صورت امام جواد (ع) در جامعه اسلامی به عنوان مرجع علمی قابل‌اطمینان، شناخته شده و محل مراجعه گردید.

با این‌که ‌امام جواد (ع) ‌در خردسالی ‌به ‌امامت‌ رسید و مدت‌ امامتش‌ هم ‌کوتاه‌ بود، در منابع ‌شیعی ‌و شماری‌ از منابع ‌اهل سنت، احادیث قابل‌توجهی از ایشان‌ نقل‌شده است ‌که ‌نشان ‌از مقام‌ علمی‌ و احاطه ‌وی ‌بر مسائل علمی همچون ‌فقه‌، تفسیر‌، طب و مباحث اعتقادی ‌و اخلاقی ‌دارد. بر اساس چنین جایگاهی است که مناظرات علمی امام جواد (ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی همچون مقام شیخین و مسأله‌های فقهی احکام حج و... موجب اثبات حقانیت حضرت می‌گردید.

با همه این احوال، خلفای عباسی نتوانستند وجود مبارک امام جواد (ع) را تحمل کنند و حضرت را نیز مانند پدر بزرگوارش به شهادت رساندند. بر پایه روایتی که «داود صیرفی» از امام هادی (ع) نقل کرده، زیارت مرقد امام نهم پاداش و ثواب زیادی دارد[16] همچنین «ابراهیم‌بن‌عقبه» در نامه‌ای از امام هادی (ع) درباره زیارت امام حسین (ع)، امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) پرسید. امام (ع)، زیارت امام حسین (ع) را برتر و مقدم دانست و فرمودند زیارت هر سه کامل‌تر است و پاداش بیشتری دارد.[17]