مشخصات شعر

پروانه‌ها در آتش تو جمع می‌شوند

با پای لنگ و در به در پابرهنه‌ها

جا مانده‌ایم از سفر پابرهنه‌ها

 

ای کاش دیدگان ترم جاده می‌شدند

چون چشم فرش در گذر پابرهنه‌ها

 

پروانه‌ها در آتش تو جمع می‌شوند

در اتحاد شعله‌ور پابرهنه‌ها

 

بال و پر عقیم مرا ای طبیب من!

سنجاق کن به پال و پر پابرهنه‌ها

 

در پیشواز زائر تو صف کشیده‌اند

خیل فرشته دور و بر پابرهنه‌ها

 

هر موکب عزای تو میخانه‌ای شده

می بوده است همسفر پابرهنه‌ها

 

در جاده‌ای ستون به ستون مست می‌شوند

این است سکر، از نظر پابرهنه‌ها

 

عمری دچار عقل شد از فرط جهل خود

هرکس گذاشت سر به سر پابرهنه‌ها

 

ای کاش چلۀ همه حسن ختام داشت

مثل محرم و صفر پابرهنه‌ها

 

پروانه‌ها در آتش تو جمع می‌شوند

با پای لنگ و در به در پابرهنه‌ها

جا مانده‌ایم از سفر پابرهنه‌ها

 

ای کاش دیدگان ترم جاده می‌شدند

چون چشم فرش در گذر پابرهنه‌ها

 

پروانه‌ها در آتش تو جمع می‌شوند

در اتحاد شعله‌ور پابرهنه‌ها

 

بال و پر عقیم مرا ای طبیب من!

سنجاق کن به پال و پر پابرهنه‌ها

 

در پیشواز زائر تو صف کشیده‌اند

خیل فرشته دور و بر پابرهنه‌ها

 

هر موکب عزای تو میخانه‌ای شده

می بوده است همسفر پابرهنه‌ها

 

در جاده‌ای ستون به ستون مست می‌شوند

این است سکر، از نظر پابرهنه‌ها

 

عمری دچار عقل شد از فرط جهل خود

هرکس گذاشت سر به سر پابرهنه‌ها

 

ای کاش چلۀ همه حسن ختام داشت

مثل محرم و صفر پابرهنه‌ها

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×