مشخصات شعر

همه گفتند علی دست به شمشیر شده

شهر در امن و امان است، همه خوابیدند

مردمانی که غریبی تو را می‌‌دیدند

 

صبح شمشیر کشیدی و رجز می‌‌خواندی

لشگری رو به رویت بود و همه لرزیدند

 

همه گفتند علی دست به شمشیر شده

وه که بین تو و حیدر همه در تردیدند

 

یا علی گفتی و گفتی که علی بود یکی

این جماعت همگی منکر این توحیدند

 

میهمان بودی و از بام تو را سنگ زدند

چقدر بهر پذیرایی تو کوشیدند

 

وقت بیعت تو طبیب تب کوفی بودی

صبح اما همگی نسخۀ تو پیچیدند

 

گریه می‌‌کردی و گفتی که میا کوفه، حسین!

همه بر حرف پر از گریۀ تو خندیدند

 

شب تو را از کف پایت به سر دار زدند

و ملائک همگی پای تو را بوسیدند

 

همه گفتند علی دست به شمشیر شده

شهر در امن و امان است، همه خوابیدند

مردمانی که غریبی تو را می‌‌دیدند

 

صبح شمشیر کشیدی و رجز می‌‌خواندی

لشگری رو به رویت بود و همه لرزیدند

 

همه گفتند علی دست به شمشیر شده

وه که بین تو و حیدر همه در تردیدند

 

یا علی گفتی و گفتی که علی بود یکی

این جماعت همگی منکر این توحیدند

 

میهمان بودی و از بام تو را سنگ زدند

چقدر بهر پذیرایی تو کوشیدند

 

وقت بیعت تو طبیب تب کوفی بودی

صبح اما همگی نسخۀ تو پیچیدند

 

گریه می‌‌کردی و گفتی که میا کوفه، حسین!

همه بر حرف پر از گریۀ تو خندیدند

 

شب تو را از کف پایت به سر دار زدند

و ملائک همگی پای تو را بوسیدند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×