مشخصات شعر

سه ساله دختر که زدن نداره

زدن نداره

 دختری که رمق به تن نداره


راه می‌رم آروم

 این پا که نای دویدن نداره


گفتم بودم: آب

 این دیگه ناراحت شدن نداره


خیال می‌کردم

نماز خونه؛ دست بزن نداره


سه ساله‌ام من

سه ساله دختر که زدن نداره


هیچ کسی تو شام

 ماه‌تر از بابای من نداره


بگم کی هستم

ظاهر من جای سخن نداره


شاهزاده آخه

پیراهن پاره به تن نداره


اومدی بابا!

گلت که رنگ یاسمن نداره


مو‌های سوخته

ببخش دیگه شونه زدن نداره


اسیر کوچیک

جز آغوش باباش وطن نداره


دیکه رقیه‌ت

طاقت بی بابا شدن نداره


عمه! بمیرم

 بابای من چرا بدن نداره؟


گلاب و معجر

کسی واسه غسل و کفن نداره؟


هیچ کسی اینجا

جواب واسه سؤال من نداره

 

سه ساله دختر که زدن نداره

زدن نداره

 دختری که رمق به تن نداره


راه می‌رم آروم

 این پا که نای دویدن نداره


گفتم بودم: آب

 این دیگه ناراحت شدن نداره


خیال می‌کردم

نماز خونه؛ دست بزن نداره


سه ساله‌ام من

سه ساله دختر که زدن نداره


هیچ کسی تو شام

 ماه‌تر از بابای من نداره


بگم کی هستم

ظاهر من جای سخن نداره


شاهزاده آخه

پیراهن پاره به تن نداره


اومدی بابا!

گلت که رنگ یاسمن نداره


مو‌های سوخته

ببخش دیگه شونه زدن نداره


اسیر کوچیک

جز آغوش باباش وطن نداره


دیکه رقیه‌ت

طاقت بی بابا شدن نداره


عمه! بمیرم

 بابای من چرا بدن نداره؟


گلاب و معجر

کسی واسه غسل و کفن نداره؟


هیچ کسی اینجا

جواب واسه سؤال من نداره

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×