مشخصات شعر

بابای من تک است

 

پیچید اگر به دور تنت بوریا کسی
صد دست شد سرت که رسد دست ناکسی

 

دست تو را به صوت حجازیت خوانده‌ام
هرگز نبود جز پدرم خوش صدا کسی

 

تنها چرا به دیدن این خسته آمدی؟
همراه تو نبود مگر آشنا کسی؟

 

زخمی شدی چرا؟ مگر از جنگ‌ آمدی؟
ما که نداشتیم سر جنگ با کسی!

 

بابا! بیا ببین که تنم درد می‌کند
با دست خویش زد به پرم، هر کجا، کسی

 

چشمم به چشم‌های عمو بود و ناگهان
زد با لگد به پهلوی من بی هوا کسی

 

آنقدر کینۀ تو به دل داشتند که
-با نیت تن تو به من تاخت ناکسی

 

می‌زد به تازیانه مرا زجر، چون نبود
جز من به تو شبیه در این بچه‌ها کسی

 

قدِّ خمیده‌ام اثر حب فاطمه ست
جز من نکرده است به او اقتدا کسی

 

از فرط ناله‌های پیاپی صدام رفت
نشنیده است حرف مرا جز خدا کسی

 

چنگی به دل نمی‌زند این موی کم شمار
از بس که چنگ زد سر زلف مرا کسی

 

بابا! بس است روضه، بگویم همینقدر
سالم نیامد از سفر کربلا کسی


بابای من تک است؛ شما! دختران شام!
دارد میانتان پدر سر جدا کسی؟

 

بابای من تک است

 

پیچید اگر به دور تنت بوریا کسی
صد دست شد سرت که رسد دست ناکسی

 

دست تو را به صوت حجازیت خوانده‌ام
هرگز نبود جز پدرم خوش صدا کسی

 

تنها چرا به دیدن این خسته آمدی؟
همراه تو نبود مگر آشنا کسی؟

 

زخمی شدی چرا؟ مگر از جنگ‌ آمدی؟
ما که نداشتیم سر جنگ با کسی!

 

بابا! بیا ببین که تنم درد می‌کند
با دست خویش زد به پرم، هر کجا، کسی

 

چشمم به چشم‌های عمو بود و ناگهان
زد با لگد به پهلوی من بی هوا کسی

 

آنقدر کینۀ تو به دل داشتند که
-با نیت تن تو به من تاخت ناکسی

 

می‌زد به تازیانه مرا زجر، چون نبود
جز من به تو شبیه در این بچه‌ها کسی

 

قدِّ خمیده‌ام اثر حب فاطمه ست
جز من نکرده است به او اقتدا کسی

 

از فرط ناله‌های پیاپی صدام رفت
نشنیده است حرف مرا جز خدا کسی

 

چنگی به دل نمی‌زند این موی کم شمار
از بس که چنگ زد سر زلف مرا کسی

 

بابا! بس است روضه، بگویم همینقدر
سالم نیامد از سفر کربلا کسی


بابای من تک است؛ شما! دختران شام!
دارد میانتان پدر سر جدا کسی؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×