مشخصات شعر

بال فطرس شده گهوارۀ او

 

چشم یعقوب مسیل نیل است

کودکی در بغل راحیل است


می‌توان خواند ز پیشانی طفل

چون مسیحا نفس انجیل است


آیه‌ها می‌چکد از لعل لبش

گریه‌اش لحن خوش ترتیل است


بال فطرس شده گهوارۀ او

سایه بانش پر جبرائیل است


علوی زاد‌ه‌ای از نسل خلیل

این پسر کنیه‌اش اسماعیل است


خنده‌اش روح غزل‌‌های بهار

خنده‌اش شعر پر از تمثیل است


عرشیان سر خوش آهنگ وطرب

تار و دف در کف اسرافیل است


ریسه آویخته از عرش به فرش

این هنرمندی میکائیل است


مات و مبهوت ملائک دیدند

خند‌ه‌ای بر لب عزرائیل است


رونقی داده به بازار شعف

حجرۀ غصه و غم تعطیل است


صدقه می‌دهد ‌امشب آقا

دست هر حور و ملک زنبیل است


چه صف طول و درازی دارند!

آخرین کس ته صف هابیل است


هاتفی گفت به ارباب بهشت

پسرت مایۀ فخر ایل است


وقت کوچ است، برو قافله‌دار

نفرات سفرت تکمیل است

 

بال فطرس شده گهوارۀ او

 

چشم یعقوب مسیل نیل است

کودکی در بغل راحیل است


می‌توان خواند ز پیشانی طفل

چون مسیحا نفس انجیل است


آیه‌ها می‌چکد از لعل لبش

گریه‌اش لحن خوش ترتیل است


بال فطرس شده گهوارۀ او

سایه بانش پر جبرائیل است


علوی زاد‌ه‌ای از نسل خلیل

این پسر کنیه‌اش اسماعیل است


خنده‌اش روح غزل‌‌های بهار

خنده‌اش شعر پر از تمثیل است


عرشیان سر خوش آهنگ وطرب

تار و دف در کف اسرافیل است


ریسه آویخته از عرش به فرش

این هنرمندی میکائیل است


مات و مبهوت ملائک دیدند

خند‌ه‌ای بر لب عزرائیل است


رونقی داده به بازار شعف

حجرۀ غصه و غم تعطیل است


صدقه می‌دهد ‌امشب آقا

دست هر حور و ملک زنبیل است


چه صف طول و درازی دارند!

آخرین کس ته صف هابیل است


هاتفی گفت به ارباب بهشت

پسرت مایۀ فخر ایل است


وقت کوچ است، برو قافله‌دار

نفرات سفرت تکمیل است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×