مشخصات شعر

داغ غمت

رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود

داغ غمت ز سینه‌ی خواهر نمی‌رود

 

برخیز تا رویم، برادر! که خواهرت

تنها به سوی روضه‌ی مادر نمی‌رود

 

گر بی‌تو زینب تو کند جایْ در وطن

از خجلتش به نزد پیمبر نمی‌رود

 

خواهم بَرَم عیال تو را در وطن ولی

لیلا ز روی مرقد اکبر نمی‌رود

 

از روی تربت تو که «دار الشّفای» اوست

سوی حجاز، عابد اطهر نمی‌رود

 

سوز گلوی خشک تو اندر لب فرات

ما را ز یاد تا لب کوثر نمی‌رود

 

پهلوی چاک‌خورده‌ات از نیزه‌ی سنان

ما را ز یاد تا صف محشر نمی‌رود

 

تا گوشه‌ی لحد شودم جا، ز خاطرم

کنج تنور خولی کافر نمی‌رود

 

زآن لعل لب، تلاوت قرآن به نوک نی

از خاطرم به حقّ پیمبر! نمی‌رود

 

بزم یزید و طشت زر و چوب خیز‌ران

از یاد ما، به حضرت داور! نمی‌رود

 

«جودی» ز یاد آن لب خشکیده‌ات، شها!

گر در جنان رود، لب کوثر نمی‌رود

 

داغ غمت

رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود

داغ غمت ز سینه‌ی خواهر نمی‌رود

 

برخیز تا رویم، برادر! که خواهرت

تنها به سوی روضه‌ی مادر نمی‌رود

 

گر بی‌تو زینب تو کند جایْ در وطن

از خجلتش به نزد پیمبر نمی‌رود

 

خواهم بَرَم عیال تو را در وطن ولی

لیلا ز روی مرقد اکبر نمی‌رود

 

از روی تربت تو که «دار الشّفای» اوست

سوی حجاز، عابد اطهر نمی‌رود

 

سوز گلوی خشک تو اندر لب فرات

ما را ز یاد تا لب کوثر نمی‌رود

 

پهلوی چاک‌خورده‌ات از نیزه‌ی سنان

ما را ز یاد تا صف محشر نمی‌رود

 

تا گوشه‌ی لحد شودم جا، ز خاطرم

کنج تنور خولی کافر نمی‌رود

 

زآن لعل لب، تلاوت قرآن به نوک نی

از خاطرم به حقّ پیمبر! نمی‌رود

 

بزم یزید و طشت زر و چوب خیز‌ران

از یاد ما، به حضرت داور! نمی‌رود

 

«جودی» ز یاد آن لب خشکیده‌ات، شها!

گر در جنان رود، لب کوثر نمی‌رود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×