مشخصات شعر

یاس بنفش

ای کاش اشک دیده‌ی من، بسترم نبود!

چون شمعِ سینه‌سوخته، خاکسترم نبود

 

بود اوّل مصیبت من، حسرت فراق

یعنی که داغ هجر، غم آخرم نبود

 

وقتی شکست سنگ حوادث، دل مرا

دیگر غم شکستنِ بال و پرم نبود

 

ای ماه نو! به کلبه‌ی احزان خوش آمدی

بی‌روی تو، فروغ به چشم ترم نبود

 

خونِ جگر به خوان پذیرایی من است

شرمنده‌ام که سفره‌ی رنگین‌ترم نبود

 

چون غنچه‌ای که طاقت پرپر شدن نداشت

در کودکی یتیم شدن، باورم نبود

 

دانی چگونه یاس تو رنگ بنفشه یافت؟

تاب تحمّل، این همه در پیکرم نبود

 

تا زنده‌ام، به جان تو! مدیون زینبم

جز او کسی پناه من و خواهرم نبود

 

شام سیاه و دشت بلا و غمی غریب

از ترس مرده بودم، اگر مادرم نبود

 

یاس بنفش

ای کاش اشک دیده‌ی من، بسترم نبود!

چون شمعِ سینه‌سوخته، خاکسترم نبود

 

بود اوّل مصیبت من، حسرت فراق

یعنی که داغ هجر، غم آخرم نبود

 

وقتی شکست سنگ حوادث، دل مرا

دیگر غم شکستنِ بال و پرم نبود

 

ای ماه نو! به کلبه‌ی احزان خوش آمدی

بی‌روی تو، فروغ به چشم ترم نبود

 

خونِ جگر به خوان پذیرایی من است

شرمنده‌ام که سفره‌ی رنگین‌ترم نبود

 

چون غنچه‌ای که طاقت پرپر شدن نداشت

در کودکی یتیم شدن، باورم نبود

 

دانی چگونه یاس تو رنگ بنفشه یافت؟

تاب تحمّل، این همه در پیکرم نبود

 

تا زنده‌ام، به جان تو! مدیون زینبم

جز او کسی پناه من و خواهرم نبود

 

شام سیاه و دشت بلا و غمی غریب

از ترس مرده بودم، اگر مادرم نبود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×