- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۳۴۰۷
- شماره مطلب: ۳۵۶۵
-
چاپ
مباهات
هم خانه با امام مبین شاه دین شدی
مادر تو با حبیب خدا همنشین شدی
در آن سرا که با ملکوت است همجوار
قائممقام دخت رسول امین شدی
حتی به چشم خواب و خیالش کسی ندید
آن دشت یاس را که توأش خوشهچین شدی
گفتی که: من کنیز علیام به شور و شوق
تردید مرده بود و سراپا یقین شدی
بستی به روی هر چه جز او هست دیده را
آئینهوار حیدر کرار بین شدی
دیگر تو را به خانه نخواندند فاطمه
آری تو با سکوت علی همطنین شدی
میخواستی که تا به ابد برکشی ز دل
فریاد یا حسین که امّالبنین شدی
گفتی حسین و باز دل تشنه آب شد
نازم تو را که ساقی آن نازنین شدی
عباس من شنیدهام آن روز رستخیز
آکنده از خدا شده بر صدر زین شدی
مشکی پر از امید به دندان گرفتهای
گفتند بییسار شدی بییمین شدی
مهر و میان بادیه هر چند کم نبود
تنها تو با عمود شکسته جبین شدی
ای ماه بیافول! خسوف تو آیتی است
قامت ببند ای که قامتترین شدی!
مصراعی از دلیری و مصراعی از ادب
بیتی بلند از غزل یا وسین شدی
در آسمان به منزلتت غبطه میخورند
دیگر چه جای غصّه که نقش زمین شدی
امّالبنین نه، مادرت امّالشهید شد
در پیشگاه فاطمه رویش سپید شد[1]
[1]- قسمتی از ترکیببند.
مباهات
هم خانه با امام مبین شاه دین شدی
مادر تو با حبیب خدا همنشین شدی
در آن سرا که با ملکوت است همجوار
قائممقام دخت رسول امین شدی
حتی به چشم خواب و خیالش کسی ندید
آن دشت یاس را که توأش خوشهچین شدی
گفتی که: من کنیز علیام به شور و شوق
تردید مرده بود و سراپا یقین شدی
بستی به روی هر چه جز او هست دیده را
آئینهوار حیدر کرار بین شدی
دیگر تو را به خانه نخواندند فاطمه
آری تو با سکوت علی همطنین شدی
میخواستی که تا به ابد برکشی ز دل
فریاد یا حسین که امّالبنین شدی
گفتی حسین و باز دل تشنه آب شد
نازم تو را که ساقی آن نازنین شدی
عباس من شنیدهام آن روز رستخیز
آکنده از خدا شده بر صدر زین شدی
مشکی پر از امید به دندان گرفتهای
گفتند بییسار شدی بییمین شدی
مهر و میان بادیه هر چند کم نبود
تنها تو با عمود شکسته جبین شدی
ای ماه بیافول! خسوف تو آیتی است
قامت ببند ای که قامتترین شدی!
مصراعی از دلیری و مصراعی از ادب
بیتی بلند از غزل یا وسین شدی
در آسمان به منزلتت غبطه میخورند
دیگر چه جای غصّه که نقش زمین شدی
امّالبنین نه، مادرت امّالشهید شد
در پیشگاه فاطمه رویش سپید شد[1]
[1]- قسمتی از ترکیببند.