مقدمه‌[1]

بى‌تردید واقعه‌ عاشورا در میان‌ حوادث‌ قرن‌هاى‌ نخستین‌ پس‌ از ظهور اسلام‌، مهم‌ترین‌ و تاثیرگذارترین‌ حادثه‌ تلقى‌شده‌ و از ابعاد گوناگون‌ بیشترین‌ اهمیت‌ را در میان‌ دیگر حوادث‌ تاریخى‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌. عظمت‌ و اهمیت‌ خاص‌ این‌ رخ‌داد تاریخى‌ موجب‌ شده‌ که‌ از همان‌ روزهاى‌ نخستین‌ پس‌ از حادثه‌، کسانى‌ نقش‌ گزارش‌گر را ایفا کرده‌ و تفصیل‌ ماجرا را براى‌ دیگران‌ بازگویند. اینان‌ همان‌ شاهدان‌ عینى‌ حادثه‌ بودند که‌ به‌ گونه‌اى‌ در کربلا حضور داشته‌ و از نزدیک‌ شاهد رخ‌دادها بودند در میان‌ این‌ گروه‌، در یک‌ سو، بازماندگان‌ کاروان‌ حسینى‌ به‌ عنوان‌موثق‌ترین‌ گزارش‌گران‌ این‌ حادثه‌، و در راس‌ آنان‌ امام‌ سجاد (ع)، و در سوى‌ دیگر، برخى‌ از افراد سپاه‌دشمن‌ بودند بر این‌ دو، باید روایات‌ امامان‌ معصوم‌ شیعه‌ (ع) را نیز افزود که‌ به‌ مرور، هر چه‌ از تاریخ‌حادثه‌ دورتر مى‌شدند، براى‌ احیاى‌ یادِ این‌ رخ‌داد، گوشه‌هایى‌ از آن‌ را باز مى‌گفتند مجموعه‌ این‌ روایات‌ و گزارش‌ها، رفته‌ رفته‌ از شکل‌ شفاهى‌ خارج‌ و صورت‌ مکتوب‌ به‌ خود گرفت‌.

آن‌گاه‌ که‌ هنوز تاریخ‌ و دیگر علوم‌ اسلامى‌، از حدیث‌ متمایز نشده‌ بود و نوشته‌هاى‌ حدیثى‌، مجموعه‌اى‌ از احادیث‌مربوط‌ به‌ رشته‌ها و گرایش‌هاى‌ مختلف‌ را در برمى‌گرفت‌، جست‌وجوى‌ روایات‌ مربوط‌ به‌ ماجراى‌ کربلا نیز درلابه‌لاى‌ آثار حدیثى‌ ممکن‌ بود؛ اما رفته‌رفته‌، همراه‌ با تمایز موضوعى‌ اخبار و روایات‌، آثارى‌ با عنوان‌ «مقتل‌الحسین‌ (ع)» یا با عناوین‌ مشابه‌، و مشتمل‌ بر روایاتى‌ که‌ به‌ گونه‌اى‌ درصدد بیان‌ مقدمات‌، اصل‌ واقعه‌ وحوادث‌ و پیامدهاى‌ آن‌ بودند، پدید آمد از آن‌ زمان‌ تاکنون‌، «مقتل‌ نگارى‌» بخش‌ مهمى‌ از تاریخ‌ نگارى‌ اسلامى‌ را به‌خود اختصاص‌ داده‌ و سیر تاریخى‌ و فراز و فرودهاى‌ خاصى‌ داشته‌ و تحول‌ و دگرگونى‌هایى‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ است‌که‌ در این‌ پژوهش‌ به‌ آن‌ پرداخته‌ مى‌شود.

این‌ نوشتار در دو بخش‌ کلى‌ به‌ شناسایى‌ و معرفى‌ مقاتل‌ و آثار مکتوب‌ مربوط‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا مى‌پردازد در بخش‌نخست‌، ابتدا آثار یاد شده‌ از آغاز تا قرن‌ هفتم‌ به‌ صورت‌ فهرست‌وار معرفى‌ شده‌ و سپس‌ در ادامه‌، مقاتل‌ و نگاشته‌هاى‌ به‌جاى‌ مانده‌ مربوط‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا تا قرن‌ یاد شده‌، معرفى‌، توصیف‌ و نقد و بررسى‌ شده‌ است‌ اما در بخش‌ دوم‌ که‌ آثار تاریخ‌ عاشورا از قرن‌ هشتم‌ تا چهاردهم‌ مورد بحث‌ قرار گرفته‌ است‌، ابتدا به‌ توصیف‌ و نقد و بررسى‌چند اثر مهم‌ در این‌ دوره‌ پرداخته‌ و در پایان‌ چند اثر مهم‌ قرن‌هاى‌ اخیر که‌ در تحریف‌ گزارش‌ این‌ واقعه‌، نقش‌ به‌سزایى‌ داشته‌ و باید آن‌ها را به‌ عنوان‌ «منابع‌ تحریف‌ گستر» شناخت‌، معرفى‌ شده‌ است‌.

پیش‌ از پرداختن‌ به‌ بحث‌ اصلى‌، تذکر دو نکته‌ ضرورى‌ است‌:

یکى‌ آن‌ که‌ دایره‌ بحث‌ این‌ نوشتار، منابع‌ و آثارى‌ است‌که‌ درباره‌ تاریخ‌ عاشورا و شرح‌ شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع) و یارانش‌ نگاشته‌ شده‌ است‌، اعم‌ از آن‌ که‌ به‌ نام‌ مقتل‌باشد یا به‌ نام‌ دیگرى‌ هم‌چنین‌ محور این‌ بررسى‌، منابعى‌ است‌ که‌ در حد قابل‌ اعتنا و چشم‌گیر، به‌ تاریخ‌ عاشوراپرداخته‌ و نسبتاً از قدمت‌ تاریخى‌ برخوردارند، اعم‌ از کتاب‌هاى‌ تاریخ‌ ائمه‌ (ع)، تاریخ‌ عمومى‌، منابع‌مربوط‌ به‌ تراجم‌ و شرح‌ حال‌ نگارى‌ها و

دوم‌، آن‌ که‌ در این‌ بررسى‌، همه‌ آثار مربوط‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا تا قرن‌ هفتم‌ که‌ ویژگى‌هاى‌ یاد شده‌ را داشته‌، شناسایى‌ ومعرفى‌ شده‌، زیرا تا این‌ قرن‌، آثارى‌ نگاشته‌ شده‌ است‌ که‌ برخى‌ از گزارش‌هاى‌ آن‌ها برگرفته‌ از آثار مقتل‌نویسان‌ کهن‌است‌ که‌ اکنون‌ اثرى‌ از نگاشته‌هاى‌ آنان‌ نیست‌. اما از قرن‌ هشتم‌ به‌ بعد، چنین‌ رویکردى‌ وجود ندارد به‌ تعبیر دیگر، تا قرن‌ هفتم‌ برخى‌ از مقاتل‌ و نگاشته‌هاى‌ کهن‌، مانند مقاتل‌ هشام‌ کلبى‌، ابن‌ ابى‌ الدنیا، ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌ هروى‌، ابوعبیده‌ مَعْمَر بن‌ مُثَنّى‌ و نزد مقتل‌نویسان‌ و مورخان‌ تاریخ‌ عاشورا بوده‌ است‌ و از گزارش‌هاى‌ آن‌ها در آثار خود بهره‌ برده‌اند که‌ اگر این‌ نگاشته‌ها نادیده‌ گرفته‌ شود، در واقع‌، بخشى‌ از گزارش‌هاى‌ نگاشته‌هاى‌ کهن‌ تاریخ‌ عاشورا که‌ اکنون‌ اصل‌ آن‌ها باقى‌ نمانده‌، نادیده‌ گرفته‌ شده‌ است‌ اما گزارش‌هاى‌ نگاشته‌هاى‌ قرن‌ هشتم‌ به‌ بعد یا همان‌گزارش‌هاى‌ مقاتل‌ کهن‌ِ به‌ جاى‌ مانده‌ و متاخر است‌ که‌ طبیعتا اعتبار آن‌ها بسته‌ به‌ اعتبار مآخذ آن‌هاست‌ یا گزارش‌هاى ‌آن‌ها جعلى‌ و افسانه‌اى‌ است‌ که‌ اعتبار نداشته‌ و قابل‌ استشهاد نیست‌.

پیش‌ از پرداختن‌ به‌ این‌ مقطع‌، تعریف‌ لغوى‌ و اصطلاحى‌ مقتل‌ ارائه‌ مى‌شود.

مقتل‌ در لغت‌ و اصطلاح‌

«مقتل‌» بر وزن‌ مَفْعَل‌، اسم‌ مکان‌ از ریشه‌ «قتل‌»، به‌ معناى‌ قتل‌گاه‌ و کشتن‌ گاه‌ است‌ [2]اما در اصطلاح‌تاریخ‌نگارى‌، مراد از «مقتل‌ الحسین‌ (ع)»، نوعى‌ تک‌نگارى‌ تاریخى‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ شرح‌ جریان‌ شهادت‌امام‌ حسین‌ (ع) و یارانش‌ و در یک‌ کلام‌، به‌ واقعه‌ کربلا (از آغاز تا پایان‌) پرداخته‌ شده‌ است.‌ البته‌ این‌ که‌ بربسیارى‌ از آثار یاد شده‌ عنوان‌ مقتل‌ اطلاق‌ شده‌ به‌ این‌ علت‌ است‌ که‌ مقتل‌نویسان‌ و مورخان‌ تاریخ‌ عاشورا، اخبار مربوط‌ به‌ واقعه‌ عاشورا و کیفیت‌ نبرد و شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع) و یارانش‌ را در یک‌ جا جمع‌ کرده‌ و آن‌ آثار، محل‌ گردآورى‌ آن‌ اخبار شده‌ است‌ بنابر این‌، تعبیر «مقتل‌ الحسین‌ (ع)» به‌ معناى‌ مکان‌ اخبار گردآورى‌ شده ‌درباره‌ واقعه‌ عاشورا و به‌ ویژه‌ شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع) است‌.

سیر تاریخى‌ مقتل‌نویسى‌ و تاریخ‌نگارى‌ عاشورا در جهان‌ اسلام‌

چنان‌ که‌ گذشت‌، در یک‌ بررسى‌ کلى‌، روند تاریخى‌ مقتل‌نویسى‌ و نگاشته‌هاى‌ تاریخ‌ عاشورا را مى‌توان‌ به‌ دو دوره‌ ومقطع‌ کلى‌ تقسیم‌ کرد:

مقطع‌ نخست‌: قرن‌ دوم‌ تا قرن‌ هفتم‌

بخش‌ اول‌: شناسایى‌ و معرفى‌ اجمالى‌ مقاتل‌ و نگاشته‌هاى‌ مربوط‌ به‌ عاشورا

در این‌ دوره‌، نگاشته‌هاى‌ مربوط‌ به‌ عاشورا از نظر کمیت‌، ابتدا سیر صعودى‌ و سپس‌ سیر نزولى‌ داشته‌ است.‌ اوج‌ این‌ نگاشته‌ها در این‌ مقطع‌، در قرن‌هاى‌ سوم‌ و چهارم‌ بوده‌ و پس‌ از قرن‌ چهارم‌، رو به‌ کاهش‌ گذاشته‌ است.‌ از مقتل‌نویسان‌ و تاریخ‌نگاران‌ عاشورا در این‌ دوره‌ به‌ ترتیب‌ قرن‌ که‌ آثار آن‌ها چاپ‌ شده‌ یا برخى‌ از نسخه‌ هاى‌ خطى‌آن‌ها در برخى‌ از کتابخانه‌هاى‌ جهان‌ موجود مى‌باشد و یا اساساً از آن‌ها اثرى‌ نمانده‌ و تنها نام‌ یا برخى‌ از گزارش‌هاى‌آن‌ را در برخى‌ از نگاشته‌هاى‌ بعدى‌ مى‌توان‌ یافت‌، به‌ آثار ذیل‌ مى‌توان‌ اشاره‌ کرد:

الف‌) آثار قرن‌ دوم‌

1. مقتل‌ الحسین‌ (ع)

جابر بن‌ یزید جعفى‌ وى‌ از اصحاب‌ امام‌ باقر (ع) و امام‌صادق‌ (ع) بود که‌ در سال‌ 128 درگذشت‌[3].

2. تسمیه‌ من‌ قتل‌ مع‌ الحسین‌ (ع) من‌ ولده‌ و اءخوته‌ و اهل‌ بیته‌ و شیعته‌

فضیل‌ بن‌ زبیر اسدى‌ رسّان‌ کوفى‌ (از اصحاب‌ امام‌ باقر (ع) و امام‌ صادق‌ (ع)).

3. مقتل‌ الحسین‌ (ع)

مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ قاسم‌ بن‌ اصبغ‌ بن‌ نباته‌ مجاشعى‌؛ مشهور آن‌ است‌ که‌ کهن‌ترین‌ مقتل‌ مکتوب‌ از اصبغ‌ بن‌ نباته‌ است‌، چنان‌ که‌ شیخ‌ طوسى‌ کتاب‌ مقتل‌ الحسین‌ بن‌ على‌ را از آثار اصبغ‌ بن‌ نباته‌ دانسته‌ است[4].‌ هرچند بنا بر خبرى‌ که‌ شیخ‌ صدوق‌ نقل‌ کرده‌ است‌، اصبغ‌ بن‌ نباته‌، شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع) را درک‌ کرده[5]‌، اما در اخبار و گزارش‌هاى‌ تاریخى‌، هیچ‌ گونه‌ خبرى‌ درباره‌واقعه‌ عاشورا از او نقل‌ نشده‌ است‌، بلکه‌ راوى‌ برخى‌ از گزارش‌ها در این‌ باره‌، فرزند وى‌ قاسم‌ بن‌ اصبغ‌ است‌، از این‌رو آن‌چه‌ صحیح‌ به‌ نظر مى‌رسد آن‌ است‌ که‌ قاسم‌ فرزند اصبغ‌ که‌ راوى‌ برخى‌ از اخبار واقعه‌ عاشورا است‌، مقتلى‌داشته‌ است‌، چنان‌ که‌ طبرى[6]‌، ابوالفرج‌ اصفهانى‌[7]، شیخ‌ صدوق[8]‌ و سبط‌ بن‌ جوزى‌[9] اخبارى ‌را به‌ یک‌ یا چند واسطه‌ از او نقل‌ کرده‌اند.

4. امام‌ باقر (ع) و امام‌ صادق‌ (ع) و گزارش‌ مقتل‌ حضرت‌ سیدالشهدا (ع)

به‌ جز روایات‌ کوتاه‌ درباره‌ حادثه‌ کربلا که‌ از امامان‌ شیعه‌ (ع) در مجامع‌ حدیثى‌ نقل‌ شده‌ است‌، گاه‌ به‌روایاتى‌ طولانى‌ بر مى‌خوریم‌ که‌ در نوع‌ خود مى‌تواند یک‌ مقتل‌ قلمداد شود، از جمله‌ حدیث‌ طولانى‌ شیخ‌ صدوق‌که‌ در امالى‌ خود به‌ صورت‌ مسند از امام‌ صادق‌ (ع) نقل‌ کرده‌ است.‌ این‌ حدیث‌، بخش‌هاى‌ مختلف‌ حادثه ‌کربلا را از بدو شکل‌گیرى‌ آن‌ در مدینه‌ پس‌ از مرگ‌ معاویه‌ و تلاش‌ والى‌ مدینه‌ جهت‌ اخذ بیعت‌ براى‌ یزید، تا شهادت‌ حضرت‌ و سپس‌ گوشه‌اى‌ از جریان‌ اسارت‌ اهل‌بیت‌ (ع) و مجلس‌ ابن‌ زیاد، در بر دارد[10] هم‌چنین‌مى‌توان‌ روایت‌ عمار دُهْنى‌ از امام‌ باقر (ع) را درباره‌ سیر قیام‌ امام‌ حسین‌ (ع) از آغاز تا پایان‌ و جریان‌ اسارت‌ اهلبیت‌ (ع) در شام‌ و بازگشت‌ آنان‌ به‌ مدینه‌ و نیز جریان‌ قیام‌ مسلم‌ در کوفه‌، از این‌ دست‌ روایات ‌شمرد[11].

5. مقتل‌ الحسین‌ (ع)

مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ عمار بن‌ ابى‌ معاویه‌ بجلى‌ دُهنى‌، مشهور به‌ عمار دُهْنى‌ (م‌ 133 ق‌)؛ اگرچه‌ هیچ‌ یک‌ از مورخان‌ و رجال‌شناسان‌ متقدم‌، نگاشته‌اى‌ براى‌ عمار دهنى‌ به‌ نام‌ مقتل‌الحسین‌ (ع) یارساله‌اى‌ درباره‌ واقعه‌ عاشورا ثبت‌ نکرده‌اند، اما - چنان‌ که‌ اشاره‌ شد - با توجه‌ به‌ آن‌ که‌ طبرى‌ چند صفحه‌ از تاریخ‌خود را به‌ خبرى‌ نسبتاً طولانى‌ از عمار دهنى‌ درباره‌ واقعه‌ عاشورا از آغاز تا پایان‌، اختصاص‌ داده‌ است‌، و هم‌چنین‌ ازآن‌جا که‌ برخى‌ از اخبار وى‌ در این‌ باره‌ در برخى‌ منابع‌ دیگر آمده‌ است‌[12]، به‌ نظر مى‌رسد که‌ وى‌ نیز در این‌ باره‌نگاشته‌ مستقلى‌ - هرچند مختصر همانند بسیارى‌ از نگاشته‌هاى‌ دیگر متقدّمان‌ - داشته‌ است‌، چنان‌ که‌ برخى‌ ازمحققان‌ معاصر نیز چنین‌ مقتلى‌ را به‌ او نسبت‌ داده‌اند[13].

6. مقتل‌ الحسین‌ (ع)

مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابومخنف‌ لوط‌ بن‌ یحیى‌ ازدى[14]‌ (م‌157ق‌)

ب‌) آثار قرن‌ سوم‌

قرن‌ سوم‌ را به‌ لحاظ‌ تعداد مقاتل‌ و نگاشته‌هاى‌ مربوط‌ به‌ واقعه‌ کربلا مى‌توان‌ اوج‌ دوره‌ مقتل‌نگارى‌ و نگاشته‌هاى‌عاشورایى‌ به‌ حساب‌ آورد. البته‌ نگارش‌ مقتل‌ نیز هم‌ چون‌ دیگر شاخه‌هاى‌ علوم‌، تحت‌ تاثیر فضاى‌ پدید آمده‌ در این‌قرن‌ براى‌ نگارش‌ آثار مختلف‌، از جمله‌ مجامع‌ حدیثى‌ بود. در این‌ قرن‌ تلاش‌هاى‌ ارزنده‌اى‌ در مقتل‌نگارى‌، هم‌ ازسوى‌ شیعیان‌ و هم‌ توسط‌ سنّیان‌ صورت‌ گرفت‌ که‌ بعضاً دست‌ مایه‌ آثار بعدى‌ قرار گرفت‌ که‌ در این‌ میان‌، بخش‌ بسیاراندکى‌ به‌ دست‌ ما رسیده‌ و غالب‌ آن‌ها از بین‌ رفته‌اند.

از میان‌ محدثان‌ و مورخان‌ شیعى‌ و سنّى‌ در این‌ قرن‌ که‌ در منابع‌ فهرست‌نگار و رجالى‌ متقدم‌، کتابى‌ با عنوان‌ مقتل‌الحسین‌ (ع) یا نزدیک‌ به‌ آن‌، به‌ آنان‌ نسبت‌ داده‌ شده‌، مى‌توان‌ از این‌ افراد نام‌ برد:

1. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ هشام‌ بن‌ محمد کلبى[15] (م‌204یا 206ق‌)؛

2. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ محمد بن‌ عمر واقدى[16]‌ (م‌207ق‌)؛

3. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوعبیده‌ مَعْمَر بن‌ مُثَنّى[17]‌ (م‌ 209ق‌)؛

سید ابن‌ طاووس‌ در یک‌ جا - بنا بر آن‌چه‌ در یکى‌ از نسخه‌هاى‌ ملهوف‌ آمده‌ است‌ - گزارشى‌ از این‌ مقتل‌ نقل‌ کرده‌است[18].

4. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ نصربن‌ مزاحم‌ منقرى[19]‌ (م‌212ق‌)؛

5. مقتل‌ الحسین‌ (ع) ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌ هروى[20] (م‌ 223 یا 224ق‌)؛

چنان‌ که‌ خواهیم‌ گفت‌، ابن‌ عبد ربه[21] و محمد بن‌ احمد بن‌ تمیم[22]‌ بخشى‌ از گزارش‌هاى‌ مقتل‌ وى‌ راآورده‌اند

6. مقتل‌ الحسین‌ بن‌ على‌[23] یا السیره‌ فى‌ مقتل‌ الحسین‌ (ع)[24]؛ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد مدائنى‌بغدادى‌ (م‌224 یا 225ق‌)؛

ابوالفرج‌ اصفهانى‌[25]، سبط‌ ابن‌ جوزى[26] و جمال‌ الدین‌ یوسف‌ مِزِّى[27]‌ از مقتل‌ او نقل‌ کرده‌اند

7. ترجمه‌ الحسین‌ (ع) و مقتله‌ من‌ الطبقات‌ الکبرى‌؛ محمد بن‌ سعد (م‌ 230 ق‌)؛

8. کتاب‌ المقتل‌؛ احمد بن‌ حنبل‌ (م‌ 241 ق‌)؛

ابن‌ شهر آشوب‌ گزارشى‌ را از این‌ مقتل‌، نقل‌ کرده‌ است‌[28].

9. مقتل‌ الحسین‌ (ع)، ابراهیم‌ بن‌ اسحاق‌ نهاوندى[29] (م‌269ق‌)؛

10. کتاب‌ المقتل‌؛ عبدالله بن‌ عمرو وراق‌ (م‌ 274 ق‌)[30]؛

سبط‌ ابن‌ جوزى‌ در یک‌ جا خبرى‌ را از این‌ مقتل‌، نقل‌ کرده‌ است[31].‌

11. مقتل‌ الحسین‌ بن‌ على‌؛ ابن‌ قتیبه‌ دینورى[32]‌ (م‌276ق‌)؛

وى‌ هم‌چنین‌ حدود هشت‌ صفحه‌ از کتاب‌ الامامه‌ و السیاسه‌ را (که‌ منسوب‌ به‌ اوست‌) به‌ گزارش‌ قیام‌ امام‌حسین‌ (ع) اختصاص‌ داده‌ است‌ که‌ گزارش‌هاى‌ وى‌ با گزارش‌هاى‌ ابن‌ عبد ربه‌ در العقد الفرید در این‌ باره‌، شباهت‌ بسیارى‌ دارد[33].

12. ترجمه‌ و مقتل‌ امام‌ حسین‌ (ع) (جلد سوم‌ از مجموعه‌ سیزده‌ جلدى‌ از انساب‌ الاشراف‌)؛ احمد بن‌یحیى‌ بن‌ جابر بلاذرى‌ (م‌279ق‌).

13. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوبکر عبدالله بن‌ محمد بن‌ عبید بن‌ سفیان‌ بن‌ قیس‌ قرشى‌ اموى‌ معروف‌ به‌ ابن‌ ابى‌الدنی[34] (م‌281ق‌)؛

عبدالرحمان‌ بن‌ جوزى‌ (م‌ 597 ق‌)[35] و ابن‌ عساکر [36]از گزارش‌هاى‌ وى‌ بهره‌ برده‌اند هم‌چنین‌ این‌ مقتل‌ نزدسبط‌ بن‌ جوزى‌ (قرن‌ هفتم‌) بوده‌ و او در چند جا از کتاب‌ خود، اخبارى‌ را از آن‌ نقل‌ کرده‌ است[37].‌

14. گزارش‌ قیام‌ کربلا در الاخبار الطوال‌؛ ابوحنیفه‌ دینورى‌ (م‌ 282 ق‌)؛

15. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابو اسحاق‌ ابراهیم‌ بن‌ محمد بن‌ سعید ثقفى‌ کوفى‌ صاحب‌ کتاب‌ الغارات[38] (م‌283 ق‌)؛

16. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ حسن‌ بن‌ سهل‌ مُجَوَّز بصرى[39]‌ (م‌ 290 ق‌)[40]؛

17. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوعبدالله محمد بن‌ زکریا غَلابى‌ بصرى‌ بغدادى[41]‌ (م‌ 298 ق‌)؛

ابن‌ عساکر از وى‌ درباره‌ قبر امام‌ حسین‌ (ع) خبرى‌ را نقل‌ کرده‌ است[42].‌

ج‌) آثار قرن‌ چهارم‌

1. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ محمد بن‌ سلیمان‌ کوفى[43]‌ (زنده‌ تا سال‌ 300 ق‌)؛

2. مقتل‌ الحسین‌ (ع)[44] یا مولد الحسین‌ بن‌ على‌ و مقتله[45]؛ ابوالفضل‌ سلمه‌ بن‌ خطاب‌ براوستانى‌ازدورقانى‌ (م‌301ق‌)؛

3. گزارش‌ قیام‌ عاشورا در کتاب‌ تاریخ‌ الامم‌ و الملوک‌؛ محمد بن‌ جریر طبرى‌ (م‌ 310 ق‌)؛

4. گزارش‌ واقعه‌ عاشورا در کتاب‌ الفتوح‌؛ احمد محمد بن‌ على‌ بن‌ اعثم‌ کوفى‌ (م‌ 314 ق‌)؛

5. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوالقاسم‌ عبدالله بن‌ محمد بغوى[46]‌ (م‌ 317ق‌)؛

ابن‌ عساکر برخى‌ از اخبار وى‌ را درباره‌ امام‌ حسین‌ (ع) نقل‌ کرده‌ است[47].

6. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابو جعفر محمد بن‌ یحیى‌ عطار قمى[48]‌ (م‌328ق‌)؛

7. قیام‌ عاشورا در کتاب‌ العقد الفرید؛ احمد ابن‌ محمد بن‌ عبد ربه‌ اندلسى‌ (م‌ 328 ق‌)؛

8. مقتل‌ الحسین‌ (ع) و ذکر الحسین‌ (ع)؛ ابواحمد عبدالعزیز بن‌ یحیى‌ بن‌ احمد عیسى‌ جَلودى‌ازدى‌ بصرى[49]‌ (م‌ 332 ق‌)؛

9. قیام‌ عاشورا در کتاب‌ المحن‌؛ ابوالعرب‌ محمد بن‌ احمد بن‌ تمیم‌ تمیمى‌ (م‌ 333 ق‌)؛

10. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوالحسین‌ عمر بن‌ حسن‌ شیبانى‌ قاضى‌ معروف‌ به‌ ابن‌ اشنانى‌ بغدادى‌[50] (م‌339ق‌)؛

11. گزارش‌ قیام‌ کربلا در مروج‌ الذهب‌ و معادن‌ الجوهر؛ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ على‌ مسعودى‌ (م‌ 346 ق‌)؛

12. گزارش‌ واقعه‌ کربلا در کتاب‌ البدء و التاریخ‌؛ مطهر بن‌ طاهر مقدسى‌ (متوفاى‌ پس‌ از 355 ق‌)؛

13. گزارش‌ قیام‌ عاشورادر مقاتل‌ الطالبیین‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانى[51]‌ (م‌ 356ق‌)؛

14. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ سلیمان‌ بن‌ احمد حافظ‌ طبرانى‌ (م‌360 ق‌)؛

طبرانى‌ از محدثان‌ بزرگ‌ قرن‌ چهارم‌ است‌ که‌ دو اثر بزرگ‌ روایى‌ المعجم‌ الکبیر و المعجم‌ الاوسط‌ از اوست‌ ابن‌ منده‌(م‌ 475ق‌) در شرح‌ حال‌ طبرانى‌ از کتابى‌ به‌ نام‌ مقتل‌ الحسین‌ (ع) یاد کرده‌ است‌[52]. این‌ کتاب‌ در بستر زمان‌، از بین‌ رفته‌ و اثرى‌ از آن‌، موجود نیست‌، اما آن‌چه‌ وجود دارد و منتشر شده‌ است‌، متن‌ استخراج‌ شده‌ از جلد سوم‌ کتاب‌ المعجم‌ الکبیر طبرانى‌ است‌[53] که‌ ابتدا با تحقیق‌ سید عبدالعزیز طباطبایى‌ ضمن‌ کتابى‌ با عنوان‌الحسین‌ (ع) و السنه‌ چاپ‌ شده‌ است.‌ این‌ کتاب‌ 148 روایت‌ دارد که‌ هریک‌ به‌ بخشى‌ از زندگى‌، فضایل‌ امام‌حسین‌ (ع) و حادثه‌ کربلا و حوادث‌ خارق‌ العاده‌ پس‌ از شهادت‌ حضرت‌، پرداخته‌ است‌ هم‌چنین‌ محمدشجاع‌ ضیف‌ الله این‌ بخش‌ را تحقیق‌ و به‌ صورت‌ جدا، با عنوان‌ مقتل‌ الحسین‌ بن‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌ (ع) چاپ‌ کرده‌ است‌ امتیاز تحقیق‌ محمد شجاع‌ در مقایسه‌ با کار طباطبایى‌، آن‌ است‌ که‌ وى‌ سى‌ روایت‌ مربوط‌ به‌ امام‌حسین‌ (ع) را افزوده‌ است‌. طبعاً نمى‌توان‌ به‌ متن‌ استخراج‌ شده‌، مقتل‌ به‌ معناى‌ معمول‌ و مصطلح‌، اطلاق‌کرد، اما چون‌ گزارش‌هاى‌ یاد شده‌ از قدمت‌ خاصى‌ برخوردار بوده‌ و طبرانى‌ آن‌ها را به‌ صورت‌ مسند نقل‌ کرده‌، شایان‌توجه‌، مطالعه‌ و بررسى‌ است‌.

15. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ شیخ‌ صدوق[54]‌ (م‌381ق‌)؛

با توجه‌ به‌ غلبه‌ جریان‌ حدیث‌ گرا در میان‌ محدثان‌ قم‌، مقتل‌ شیخ‌ صدوق‌ نیز هم‌ چون‌ دیگر آثار او، اثرى‌ حدیثى‌ بوده‌ و اکثر قریب‌ به‌ اتفاق‌ احادیث‌ آن‌ از معصومان‌ (ع)، به‌ویژه‌ امام‌ سجاد (ع)، امام‌صادق‌ (ع) و امام‌ رضا (ع) و به‌ صورت‌ مسند نقل‌ شده‌ است‌. البته‌ با توجه‌ به‌ حساسیت‌ محدثان‌ حوزه‌ قم‌ در دو قرن‌ سوم‌ و چهارم‌ مبنى‌ بر پرهیز از نقل‌ احادیث‌ ضعیف‌، و نیز برخورد ایشان‌ با محدثانى‌ که‌ ناقل‌احادیث‌ ضعیف‌ بودند، این‌ مقتل‌ مى‌بایست‌ در مقایسه‌ با دیگر مقاتل‌، احادیث‌ و روایات‌ ضعیف‌ کمترى‌ داشته‌ باشد[55]. این‌ مقتل‌ تا قرن‌ ششم‌ موجود بوده‌ و ابن‌ شهرآشوب‌ از آن‌ نقل‌ کرده‌ است[56].‌

16. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ محمد بن‌ على‌ بن‌ فضل‌ بن‌ تمام‌ بن‌ شهریار اصغر ملقب‌ به‌ سکین[57]‌ (زنده‌ در381ق‌)؛

17. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوجعفر محمد بن‌ احمد بن‌ یحیى‌ اشعرى‌ قمى[58]‌ (قرن‌ چهارم‌ هجرى‌)؛

18. کتاب‌ المقتل‌؛ محمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ یوسف‌ احمد بن‌ یوسف‌ کاتب‌ شافعى‌ (متولد 281 ق‌، متوفاى‌ قرن‌ چهارم‌)[59]؛

19.  قیام‌ سیدالشهداء حسین‌ بن‌ على‌ و خون‌خواهى‌ مختار به‌ روایت‌ طبرى‌ و انشاى‌ ابوعلى‌ محمد بن‌ محمد بلعمى‌ (قرن‌ چهارم‌ هجرى‌)[60]؛

20. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ از نویسنده‌اى‌ مجهول[61]

د) آثار قرن‌ پنجم‌

1. مقتل‌ الحسین‌؛ ابوعبدالله حاکم‌ نیشابورى[62]‌ (م‌ 405 ق‌)؛

2. تاریخ‌ و قیام‌ امام‌ حسین‌ در کتاب‌ الارشاد فى‌ معرفه‌ حجج‌ الله على‌ العباد؛ شیخ‌ مفید (م‌ 413 ق‌)؛

3. بخش‌ تاریخ‌ عاشورا از کتاب‌ تجارِب‌ الامم‌ و تعاقب‌ الهِمَم‌؛ ابو على‌ مسکویه‌ رازى‌ (م‌ 421 ق‌)؛

4. مقتل‌ الحسین‌ بن‌ على‌؛ ابوزید عماره‌ بن‌ زید خیوانى‌ همدانى[63]‌ (متوفاى‌ پیش‌ از 450 ق‌)؛

5. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ شیخ‌ طوسی[64] (م‌ 458 یا460 ق‌)؛

6. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوالحسن‌ احمد بن‌ عبدالله بکرى‌ (قرن‌ پنجم‌)[65]

ه) آثار قرن‌ ششم‌

1. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوالموید موفق‌ بن‌ احمد خوارزمى‌ (م‌ 568ق‌)؛

2. مقتل‌ نورالائمه‌ (ع) (فارسى‌)؛ ابوالموید موفق‌ بن‌ احمد خوارزمى‌ (م‌ 568ق‌)؛

کمال‌ الدین‌ حسین‌ بن‌ على‌ واعظ‌ کاشفى‌ (م‌ 910 ق‌) در کتابش‌ روضه‌ الشهداء در جریان‌ گزارش‌ قیام‌ عاشورا، بارها ازکتابى‌ به‌ نام‌ نورالائمه‌ که‌ نویسنده‌اش‌ خوارزمى‌ است‌، یاد کرده‌ و از آن‌ مطالبى‌ نقل‌ کرده‌ است[66].‌ پرسشى‌ که‌ دراین‌ باره‌ مطرح‌ است‌ آن‌ است‌ که‌ آیا کتاب‌ یاد شده‌، همان‌ ترجمه‌ مقتل‌ خوارزمى‌ است‌ یا خوارزمى‌ مقتل‌ دیگرى‌ براى‌پارسى‌ زبانان‌ نوشته‌ است‌؟

با بررسى‌ و مقایسه‌ اجمالى‌ که‌ صورت‌ گرفت‌، پاسخ‌ این‌ پرسش‌ را نمى‌توان‌ به‌ آسانى‌ و روشنى‌ داد، زیرا برخى‌ ازنقل‌هاى‌ کاشفى‌ از کتاب‌ یاد شده‌، تا حدودى‌ به‌ مطالب‌ مقتل‌ وى‌ شباهت‌ دارد[67]، اما برخى‌ مطالب‌ نقل‌ شده‌ دیگر یا اصلاً در مقتل‌ خوارزمى‌ یافت‌ نشد[68] و یا هیچ‌ شباهتى‌ با متن‌ عربى‌ اشعار و رجزهاى‌ مقتل‌ ندارد، مانندترجمه‌ فارسى‌ اشعار و رجزها[69]

3. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ سید نجم‌ الدین‌ محمد بن‌ امیرکا بن‌ ابى‌الفضل‌ جعفرى‌ قوسینى[70] (متوفاى‌ پیش ‌از 585 ق‌)؛

4. گزارش‌ زندگى‌، مناقب‌ و فضایل‌ امام‌ حسین‌ (ع) و قیام‌ عاشورا در کتاب‌ مناقب‌ آل‌ ابى‌طالب‌ (ع)؛ابن‌ شهرآشوب‌ (م‌ 588 ق‌)؛

5. ترجمه‌ ریحانه‌ رسول‌ الله الامام‌ الحسین‌ (ع) از تاریخ‌ مدینه‌ دمشق‌؛ ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ حسن‌ بن‌ هبه‌ الله، مشهور به‌ ابن‌ عساکر دمشقى‌ (م‌ 571 ق‌)؛

6. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوالقاسم‌ مجیرالدین‌ محمود بن‌ مبارک‌ بن‌ على‌ بن‌ مبارک‌ واسطى‌ بغدادى[71]‌ (م‌592 ق‌)؛

7.  قیام‌ امام‌ حسین‌ (ع) برگزیده‌ از کتاب‌ الفتوح‌ ابن‌ اعثم‌، ترجمه‌ محمد بن‌ احمد مستوفى‌ هروى[72]‌ (ترجمه‌ شده‌ در سال‌ 596 ق‌)؛

8. مقتل‌ الشهداء (فارسى‌)؛ ابوالمفاخر رازى‌[73]؛

ابوالمفاخر رازى‌ از شعراى‌ پارسى‌ گوى‌ قرن‌ ششم‌ است‌ که‌ مهم‌ترین‌ اثر او، مقتل‌ الشهداء بوده‌ است‌ به‌ نظر مى‌رسدرازى‌ گزارش‌ شرح‌ واقعه‌ کربلا را بیشتر در قالب‌ شعر آورده‌ است‌ وى‌ با ترجمه‌ رجزهاى‌ اصحاب‌ امام‌حسین‌ (ع) به‌ فارسى‌ سهم‌ عمده‌اى‌ در مقتل‌نویسى‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ داشته‌ است[74].‌ این‌ نگاشته‌ در اختیارکاشفى‌، نویسنده‌ روضه‌ الشهداء بوده‌ و بسیارى‌ از اشعار[75] و در مواردى‌ متن‌ منثور آن‌ را آورده‌ است[76].‌

و) آثار قرن‌ هفتم‌

1. گزارش‌ قیام‌ عاشورا در الکامل‌ فى‌ التاریخ‌؛ عزالدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ابى‌ کرم‌، مشهور به‌ ابن‌ اثیر؛

2. مثیر الاحزان‌؛ نجم‌ الدین‌ محمد بن‌ جعفر، مشهور به‌ ابن‌ نما حلى‌ (م‌645ق‌)؛

3. قیام‌ عاشورا در کتاب‌ الحدائق‌ الوردیه‌ فى‌ مناقب‌ الائمه‌ الزیدیه‌؛ حمید بن‌ احمد بن‌ محمد مُحَلّى‌ (م‌ 652 ق‌)؛

4. دُرَرالسِمْط‌ فى‌ خبر السِبْط‌؛ نگاشته‌ محمد بن‌ عبدالله بن‌ ابى‌ بکر قضاعى‌، معروف‌ به‌ ابن‌ ابار بلنسى‌ (م‌ 658 ق‌)؛

5. مقتل‌ الحسین‌ (ع)؛ عزالدین‌ ابومحمد عبد الرزاق‌ بن‌ رزق‌ الله بن‌ ابى‌ بکر بن‌ خلف‌ جزرى‌، مشهور به‌رسعنى‌[77] (م‌ 661 ق‌)؛

6. باب‌ مربوط‌ به‌ امام‌ حسین‌ (ع) از تذکره‌ الخواص‌ من‌ الامه‌ بذکر خصائص‌ الائمه‌ (ع)؛ سبط‌ بن‌جوزى‌ (م‌ 654 ق‌)؛

7. ترجمه‌ الامام‌ الحسین‌ (ع) از کتاب‌ بغیه‌ الطلب‌ فى‌ تاریخ‌ حلب‌؛ احمد بن‌ ابى‌ جراده‌ حلبى‌، مشهور به‌ ابن‌عدیم‌ (م‌ 660 ق‌)؛

8. الملهوف‌ على‌ قتلى‌ الطفوف‌؛ سید رضى‌ الدین‌ ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ موسى‌ بن‌ جعفر بن‌ طاووس‌ (م‌ 664 ق‌)؛

9. زندگى‌، مناقب‌ و گزارش‌ حادثه‌ عاشورا بر اساس‌ کتاب‌ کشف‌ الغمه‌ فى‌ معرفه‌ الائمه‌ (ع)؛ على‌ بن‌ عیسى‌اربلى‌ (م‌ 692 ق‌)؛

10. گزارش‌ واقعه‌ عاشورا بر اساس‌ کتاب‌ الکامل‌ البهائى‌ فى‌ السقیفه‌؛ عمادالدین‌ طبرى‌ (زنده‌ تا 701 ق‌)

کتاب‌هاى‌ مراثى‌

در مطالعه‌ و بررسى‌ آثار مربوط‌ به‌ واقعه‌ کربلا در این‌ مقطع‌، گاه‌ به‌ آثارى‌ برمى‌ خوریم‌ که‌ اگرچه‌ در آن‌ها به‌ تاریخ‌عاشورا پرداخته‌ نشده‌، اما از آن‌ رو که‌ مشتمل‌ بر اشعارى‌ در رثا و عزاى‌ امام‌ حسین‌ (ع) بوده‌ و قدمت‌ خاصى ‌داشته‌ و حتى‌ برخى‌ از نویسندگان‌ آن‌ها مورد تمجید ائمه‌ (ع) قرار گرفته‌اند، به‌ نام‌ آن‌ها اشاره‌ مى‌شود:

1.  المراثى‌؛ ابو رمیح‌ عمیر بن‌ مالک‌ خزاعى‌ (متوفاى‌ حدود 100ق‌)[78]؛

2.  کتاب‌ المراثى‌؛ جعفر بن‌ عفان‌ طائى‌ (م‌150 ق‌)؛

وى‌ از مرثیه‌سرایان‌ شیعه‌ در عصر امام‌ صادق‌ (ع) است‌ که‌ به‌ سبب‌ اشعارش‌ در رثاى‌ امام‌حسین‌ (ع) و قرائت‌ آن‌ها در محضر امام‌ صادق‌ (ع)، از سوى‌ آن‌ حضرت‌ مورد تمجید قرار گرفت[79].‌ به‌ گزارش‌ ابن‌ ندیم‌ کتاب‌ مراثى‌ وى‌، دویست‌ برگ‌ داشته‌ است[80].‌

3. مراثى‌ الحسین‌ (ع)؛ ابوعبدالله محمد بن‌ زیاد اعرابى‌ (م‌230 ق‌)؛

به‌ گزارش‌ شیخ‌ آقا بزرگ‌ تهرانى‌، نسخه‌اى‌ مخطوط‌ از آن‌ در کتابخانه‌ خدیویه‌ دارالکتب‌ المصریه‌ وجود دارد این‌ اثر، توسط‌ یکى‌ از پژوهشگران‌ انگلیسى‌ با یک‌ مقدمه‌ و ملاحظاتى‌ چاپ‌ شده‌ است[81].‌

4. مراثى‌ الحسین‌ (ع)؛ ابن‌ حماد بن‌ عمر بن‌ کلیب‌ مولى‌ بنى‌ عامر بن‌ صعصعه‌؛

وى‌ عصر بنى‌امیه‌ و بنى‌عباس‌ را درک‌ کرده‌ است[82].‌

5. کتاب‌ المراثى‌؛ محمد بن‌ عمران‌ مرزبانى‌ خراسانى‌ (م‌ 384 ق‌)

این‌ کتاب‌ حدود پانصد برگ‌ دارد[83].

بخش‌ دوم‌: معرفى‌ توصیفى‌ مقاتل‌ و نگاشته‌هاى‌ موجود درباره‌ تاریخ‌عاشورا از آغاز (قرن‌ دوم‌) تا قرن‌ هفتم‌

چنان‌ که‌ در آغاز این‌ نوشتار گفته‌ شد، برخى‌ از آثار مربوط‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا از دستبرد حوادث‌ زمان‌ مصون‌ مانده‌ که‌ دراین‌ بخش‌ به‌ اختصار به‌ معرفى‌ توصیفى‌ و بیان‌ ویژگى‌هاى‌ آن‌ها پرداخته‌ مى‌شود:

1. تسمیه‌ من‌ قتل‌ مع‌ الحسین‌ (ع) من‌ ولده‌ و اءخوته‌ و اهل‌ بیته‌ و شیعته

فضیل‌ بن‌ زبیر اسدى‌ رسّان‌کوفى‌[84] در این‌ اثر، نام‌ افرادى‌ را که‌ همراه‌ امام‌ حسین‌ (ع) شهید شده‌اند، آورده‌ و در مواردى‌، نام‌ قاتل‌یا قاتلان‌ آنان‌ را نیز بیان‌ کرده‌ است.‌ وى‌ ابتدا اسامى‌ بیست‌ تن‌ از شهداى‌ اهل‌بیت‌ (ع) را که‌ در راس‌ آنان ‌امام‌ حسین‌ (ع) قرار دارد، نام‌ برده‌، سپس‌ اسامى‌ 86 شهید از اصحاب‌ را مى‌شمرد و در مجموع‌، 106 نام‌آورده‌ است[85]. وى‌ در پایان‌، به‌ اسارت‌ اهل‌بیت‌ (ع) و برخى‌ از سخنان‌ آنان‌ اشاره‌ مى‌کند.

فضیل‌ بن‌ زبیر نقل‌هاى‌ نادر و عجیبى‌ هم‌ دارد براى‌ مثال‌، او به‌ رغم‌ آن‌ که‌ به‌ بیمارى‌ امام‌ سجاد (ع) تصریح‌کرده‌، اما مى‌گوید ایشان‌ در برخى‌ از میادین‌ جنگ‌ در کربلا حضور داشت‌[86]! نویسنده‌ هرچند از محدثان‌ واصحاب‌ امام‌ پنجم‌ و ششم‌ بوده‌، اما بنا به‌ اعتقاد برخى‌ رجالیان‌، زیدى‌ مذهب‌ و از اصحاب‌ برجسته‌ و از مبلغان‌ زید بوده[87]‌، با وجود این‌، ممدوح‌ یا موثق‌، معرفى‌ شده‌ است.‌ سال‌ درگذشت‌ وى‌ معلوم‌ نیست‌، اما باید در نیمه‌دوم‌ قرن‌ دوم‌ باشد. دست‌رسى‌ ما به‌ این‌ اثر، امروزه‌ تنها از طریق‌کتاب‌هاى‌ الامالى‌ الخمیسیه‌ نگاشته‌ یحیى‌ بن‌ حسین‌ (م‌ 479ق‌) [88]و الحدائق‌ الوردیه[89] نگاشته‌ حمید بن‌ احمد بن‌ محمد محلّى‌ (م‌ 652ق‌) امکان‌پذیر است‌.

2. مقتل‌ الحسین‌ (ع)

ابومخنف‌ لوط‌ بن‌ یحیى‌ بن‌ سعید بن‌ مخنف‌ بن‌ سلیم‌ ازْدى‌ غامدى‌ (م‌ 157 ق‌)[90] معروف به ابومخنف‌ لوط‌ بن‌ یحیى‌ ازدى‌ کوفى‌، دیگر مقتل‌نویس‌ قرن‌ دوّم‌ است‌ که‌ با تدوین‌ کتاب‌ مقتل‌ الحسین‌ (ع) نام‌خود را به‌ عنوان‌ مشهورترین‌ و از قدیمى‌ترین‌ مقتل‌نویسان‌ در تاریخ‌ ثبت‌ کرد وى‌ هرچند در خانواده‌اى‌ با پیشینه‌شیعى‌ (به‌ معناى‌ تشیع‌ سیاسى‌ و دوست‌دار اهل‌بیت‌ (ع)) رشد و نمو کرده‌، اما تشیع‌ خود او ثابت‌ نشده‌است‌ نجاشى‌، رجالى‌ شهیر شیعى‌، در اثر رجالى‌ خود، از وى‌ با عنوان‌ «شیخ‌ أصحاب‌ الاخبار بالکوفه‌ و وَجْهُهُم‌؛ استاد وچهره‌ بزرگ‌ اصحاب‌ اخبار در کوفه‌ [و نه‌ شیخ‌ اصحابنا]» یاد مى‌کند که‌ بر تشیع‌ وى‌ دلالتى‌ ندارد[91]. برخى‌ محققان‌، قرینه‌ دیگرى‌ بر عدم‌ تشیع‌ او (به‌ معناى‌ تشیع‌ اعتقادى‌) بیان‌ کرده‌اند، و آن‌ این‌که‌ رجالیان‌ غیر شیعى‌ او را متهم‌ به ‌«رافضى‌ بودن‌» نکرده‌اند؛ شیوه‌اى‌ که‌ معمولاً توسط‌ ایشان‌ درباره‌ شیعیان‌ اعتقادى‌ به‌ کار گرفته‌ مى‌شود[92]. ابن‌ ابى‌الحدید نیز به‌ عدم‌ تشیع‌ او تصریح‌ کرده‌ است[93]. برخى‌ دیگر از رجالیان‌، معتقد به‌ تشیع‌ او هستند و اتهام‌ تشیع ‌به‌ او توسط‌ رجالیان‌ اهل‌ سنت‌ را دلیل‌ این‌ امر دانسته‌اند[94]. به‌ هر حال‌، با صرف‌ نظر از مذهب‌ او، با توجه‌ به‌مدح‌ وى‌ توسط‌ نجاشى‌ با جمله‌ «و کان‌ یسکن‌ اءلى‌ ما یرویه‌؛ آن‌چه‌ نقل‌ مى‌کرد، مورد اعتماد و پذیرش‌ بود»، وثاقت‌ اوقابل‌ اثبات‌ است[95].‌

ابومخنف‌، صاحب‌ آثار متعددى‌ بوده‌ که‌ غالب‌ آن‌ها تک‌نگارى‌هاى‌ مربوط‌ به‌ حوادث‌ مهم‌ قرن‌ اول‌ و دوم‌ است‌ درمیان‌ این‌ آثار، کتاب‌ مقتل‌الحسین‌ (ع) او به‌ لحاظ‌ ویژگى‌هاى‌ ذیل‌، جایگاه‌ خاصى‌ یافته‌ است‌:

اول‌: اهمیت‌ موضوع‌، زیرا جریان‌ کربلا، به‌ویژه‌ نزد شیعیان‌، همواره‌ در قیاس‌ با دیگر حوادث‌، موقعیت‌ خاصى‌داشته‌ است‌.

دوم‌: نزدیک‌ بودن‌ نویسنده‌ و تالیف‌ او به‌ زمان‌ حادثه‌، زیرا ابومخنف‌، روایات‌ این‌ کتاب‌ را گاه‌ از شاهدان‌ عینى‌ و گاه‌ بایک‌ یا دو واسطه‌ نقل‌ کرده‌ که‌ در مقایسه‌ با مقاتل‌ تدوین‌ شده‌ در ادوار بعد، امتیازى‌ ویژه‌ است‌.

سوم‌: توجه‌ مورّخان‌ بعدى‌، اعم‌ از شیعه‌ و سنّى‌، به‌ این‌ اثر و نقل‌ تمام‌ یا غالب‌ روایات‌ آن‌، از جمله‌ توسط‌ شاگردش‌، هشام‌ بن‌ محمد بن‌ سائب‌ کلبى‌ (م‌ 204 یا 206 ق‌) و سپس‌ محمد بن‌ جریر طبرى‌ (م‌ 310 ق‌)، ابوالفرج‌ اصفهانى‌ (م‌356 ق‌)، شیخ‌ مفید (م‌ 413 ق‌) و سبط‌ بن‌ جوزى‌ (م‌654 ق.‌)

چهارم‌: جایگاه‌ نویسنده‌ که‌ به‌ تعبیر نجاشى‌، «شیخ‌ اصحاب‌ الاخبار بالکوفه‌» بوده‌ و تک‌نگارى‌هاى‌ تاریخى‌ بسیارى‌داشته‌ است‌.

اما این‌که‌ ابومخنف‌ در چه‌ زمانى‌ به‌ نگارش‌ این‌ مقتل‌ پرداخته‌، طبق‌ برخى‌ قراین‌ او این‌ مقتل‌ را در دهه‌ سوم‌ قرن‌ دوم ‌نگاشته‌ است‌، چنان‌ که‌ وى‌ در خبر ورود مسلم‌ بن‌ عقیل‌ به‌ خانه‌ مختار بن‌ ابوعبیده‌ ثقفى‌ در کوفه‌ مى‌گوید که‌ هم‌ اکنون‌این‌ خانه‌، خانه‌ مسلم‌ بن‌ مسیب‌ خوانده‌ مى‌شود[96] و مسلم‌ بن‌ مسیب‌ در سال‌ 128ق‌ عامل‌ یوسف‌ بن‌ عمر برشیراز بوده‌ است[97].‌ یعقوبى‌ در خصوص‌ اوضاع‌ سیاسى‌ - اجتماعى‌ این‌ دوره‌ مى‌نویسد: پس‌ از شهادت‌ زید بن‌على‌ در سال‌ 121ق‌، شیعیان‌ خراسان‌ (یعنى‌ عباسیان‌ و علویانى‌ که‌ مخالف‌ بنى‌امیه‌ بودند.) به‌ جنب‌ و جوش‌ آمده‌ وپیروان‌ بسیارى‌ را پیدا نموده‌، و ستم‌هایى‌ که‌ بر خاندان‌ پیامبر (ص) شده‌ بود، براى‌ مردم‌ بازگوکردند و یکى‌ از کارهایى‌ که‌ صورت‌ گرفت‌، تدریس‌ و مباحثه‌ کتاب‌هاى‌ ملاحم‌ بود[98]. البته‌ مقصود از این‌ نوع‌کتاب‌ها، کتاب‌هایى‌ در موضوع‌ جنگ‌ها و نبردهاى‌ مسلمانان‌ بود که‌ از مصادیق‌ بارز آن‌، مقاتل‌ و به‌ ویژه‌ مقتل‌ امام‌حسین‌ (ع) به‌ شمار مى‌رفت‌ به‌ نظر مى‌رسد این‌ همان‌ زمانى‌ است‌ که‌ ابومخنف‌ شرایط‌ را براى‌ نگارش‌ مقتل‌ امام‌ حسین‌ (ع) مناسب‌ دیده‌ و - چنان‌ که‌ برخى‌ از محققان‌ گفته‌اند - تشویق‌ و ترغیب‌ ابومخنف‌ توسط ‌برخى‌ از داعیان‌ عباسى‌ که‌ در پى‌ ترویج‌ مثالب‌ و مفاسد و جنایات‌ بنى‌امیه‌ بوده‌اند و نیز ضعف‌ و افول‌ دولت‌ بنى‌امیه‌که‌ شرایط مناسبى‌ را براى‌ بیان‌ ستم‌هاى‌ آنان‌ بر اهل‌بیت‌ پیامبر (ص) فراهم‌ ساخته‌ بود، سبب‌شده‌ که‌ او اقدام‌ به‌ جمع‌آورى‌ اخبار واقعه‌ عاشورا و نگارش‌ این‌ مقتل‌ کند[99]. بنابراین‌ مى‌توان‌ گفت‌ که‌ مقتل‌ابومخنف‌ تقریباً هم‌زمان‌ با مقتل‌ جابر بن‌ یزید جعفى‌ نگاشته‌ شده‌ است‌.

متاسفانه‌ این‌ مقتل‌ به‌ مرور زمان‌ مفقود شده‌ است‌ و اگر گزارش‌هایى‌ از آن‌ در منابعى‌، هم‌چون‌ تاریخ‌ طبرى‌، مقاتل‌الطالبیین‌ ابوالفرج‌ اصفهانى‌، الارشاد شیخ‌ مفید و تذکره‌ الخواص‌ سبط‌ بن‌ جوزى‌ منعکس‌ نمى‌شد، از این‌ مقتل‌ نیزامروزه‌ هم‌چون‌ بسیارى‌ دیگر، جز نامى‌ باقى‌ نبود. البته‌ دور نیست‌ علت‌ عمده‌ از بین‌ رفتن‌ چنین‌ مقتلى‌، اقدام‌ هشام‌بن‌ محمد، شاگرد ابومخنف‌ در انعکاس‌ تمام‌ یا دست‌کم‌ بیشتر اخبار مقتل‌ استادش‌ در کتاب‌ مقتل‌الحسین‌ (ع) خود باشد، زیرا ممکن‌ است‌ این‌ امر، سبب‌ فراموش‌ شدن‌ تدریجى‌ مقتل‌ ابومخنف‌ نزد مورخان‌و مقتل‌نویسان‌ قرون‌ بعدى‌ شده‌ باشد.

نکته‌ دیگر در این‌ باره‌ آن‌ که‌ تا حافظه‌ تاریخ‌ به‌ خاطر دارد، هر امر و کار ارزش‌مندى‌، در طول‌ زمان‌، دچار صدمات‌ وآسیب‌هایى‌ شده‌ است‌ مقتل‌ ابومخنف‌ نیز به‌ سبب‌ اعتبار و قدمت‌ آن‌، از این‌ آسیب‌، مصون‌ نمانده‌، از این‌ رو از قرن‌ششم‌ به‌ بعد، برخى‌ از اخبار و نوشته‌ها درباره‌ حادثه‌ عاشورا که‌ از اعتبار چندانى‌ برخوردار نبوده‌ است‌ و سازندگان‌آن‌ها خواسته‌اند به‌ هر قیمتى‌ به‌ خوانندگان‌ شان‌ بقبولانند، به‌ ابومخنف‌ نسبت‌ داده‌اند[100] و این‌ امر تا بدان‌جاپیش‌ رفته‌ است‌ که‌ در قرن‌هاى‌ اخیر به‌ سبب‌ فقدان‌ اصل‌ کتاب‌ مقتل‌ الحسین‌ (ع) ابومخنف‌، کتابى‌ با همان‌عنوان‌ مقتل‌ الحسین‌ (ع)، به‌ ابومخنف‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ که‌ تفاوت‌هاى‌ فاحشى‌ بین‌ آن‌ و گزارش‌هاى‌ابومخنف‌ در آثار فوق‌الذکر وجود دارد افزون‌ بر این‌، اثر یاد شده‌ مشتمل‌ بر اغلاط‌ فاحشى‌ است[101].‌ زمان‌ نگارش‌چنین‌ مقتل‌ جعلى‌ و محرفى‌ به‌ درستى‌ روشن‌ نیست‌، اما برخى‌ محققان‌، اثر یاد شده‌ را ساخته‌ و پرداخته‌ عصر صفوى ‌دانسته‌اند[102]. این‌ اثر گویا براى‌ نخستین‌ بار، در سال‌ 1275ق‌ به‌ خط‌ محمد رضا خوانسارى‌ در تهران‌ به‌ ضمیمه ‌الملهوف‌ و مهیج‌ الاحزان‌ چاپ‌ سنگى‌ شده‌ است[103].‌ هم‌چنین‌ تا آن‌جا که‌ آگاهى‌ است‌، اثر یاد شده‌ یک‌ بار به‌اردو و دوبار به‌ فارسى‌ ترجمه‌ شده‌ است‌، یکى‌ در سال‌ 1332 به‌ قلم‌ محمد طاهر بن‌ محمد باقر موسوى‌ دزفولى‌ وهمراه‌ کتاب‌ اخذ الثار فى‌ احوال‌ المختار –که‌ این‌ اثر نیز منسوب‌ به‌ ابومخنف‌ است.‌- در 240 صفحه‌ و بار دوم‌ در سال‌1405ق‌ با عنوان‌ به‌ ضمیمه‌ کتاب‌ اخذ الثار فى‌ احوال‌ المختار در 317 صفحه[104].‌

در سال‌هاى‌ اخیر، اقداماتى‌ در جهت‌ بازسازى‌ آثار ابومخنف‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ که‌ از جمله‌ مى‌توان‌ به‌ احیاى‌ مقتل‌ وى‌ توسط‌ یکى‌ از محققان‌ معاصر با عنوان‌ وقعه‌ الطف‌ بر اساس‌ گزارش‌هاى‌ موجود از مقتل‌ الحسین‌ (ع) ابومخنف‌ در کتاب‌هاى‌ یاد شده‌، اشاره‌ کرد[105].

نکته‌ دیگر آن‌که‌ بر اساس‌ گزارش‌ برخى‌ محققان‌ معاصر، چهار نسخه‌ خطى‌ از مقتل‌ الحسین‌ (ع) در کتابخانه ‌«گوته‌» (ش‌ ماره‌ 1836)، «برلین‌» (شماره‌ 159 - 160)، «لیدن‌» (شماره‌ 792) و «سنت‌ پطرزبورگ‌» (شماره‌ 78) موجود است‌ که‌ هرچند برخى‌ از مستشرقان‌ در انتساب‌ این‌ نسخه‌ها به‌ ابومخنف‌، تردید کرده‌اند، اما در این‌ که‌ این‌نسخه‌ها از قدمت‌ خاصى‌ برخوردار است‌، هیچ‌ کس‌ تردید نکرده‌ است[106].‌ هم‌چنین‌ بنا بر گزارش‌ محقق‌ دیگرى‌، میکرو فیلم‌ نسخه‌ خطى‌ دیگرى‌ به‌ نام‌ مقتل‌ الحسین‌ ابومخنف‌ در کتابخانه‌ امبروزیاناى‌ شهر میلان‌ ایتالیا به‌ شماره‌ 233 موجود است[107]‌ که‌ احراز قدمت‌ آن‌، نیاز به‌ بررسى‌ دارد.

3. مقتل‌ الحسین‌ (ع)

چنان‌ که‌ اشاره‌ شد، هشام‌ بن‌ محمد بن‌ سائب‌ کلبى‌ (م‌ 204[108] یا 206 ق‌[109])یکى‌ از شاگردان‌ ابومخنف‌، مورّخى‌ شهیر و مورد عنایت‌ شیعه‌ و اهل‌ سنت‌ و از شاگردان‌ امام‌ صادق‌ (ع) بوده‌ است.‌ ضمن‌ آثار وى‌، نام‌ کتاب‌ مقتل‌ الحسین‌ (ع) به ‌چشم‌ مى‌خورد که‌ بیشترِ اخبار آن‌، همان‌ روایات‌ استادش‌ است‌[110]، اما از آن‌جا که‌ امروزه‌ اثرى‌ از مقتل‌ وى‌ نیست‌، نمى‌توان‌ به‌ درستى‌ درباره‌ میزان‌ بهره‌گیرى‌ وى‌ از اخبار ابومخنف‌، داورى‌ کرد. البته‌ گزارش‌هاى‌ او از ابومخنف‌ و برخى‌ دیگر، بعدها در آثارى‌ هم‌چون‌ تاریخ‌ طبرى‌، مقاتل‌ الطالبیین‌ و الارشاد شیخ‌ مفید و تذکره‌ الخواص‌ سبط‌ بن‌جوزى‌ آمده‌ است.‌ از آن‌جا که‌ درگذشت‌ هشام‌ در اوایل‌ قرن‌ سوم‌ و در نتیجه‌، بخش‌ عمده‌ زندگى‌اش‌ در قرن‌ دوم‌ بوده‌، مى‌توان‌ اثر وى‌ را نیز از مقاتل‌ قرن‌ دوم‌ به‌ شمار آورد.

4. ترجمه‌ الامام‌ الحسین‌ (ع) و مقتله‌ (من‌ القسم‌ غیرِ المطبوع‌ من‌ کتاب‌ الطبقات‌ الکبرى‌)

محمد بن‌ سعد (م‌ 230 ق‌) گزارش‌ مهمى‌ را ذیل‌ شرح‌ حال‌ امام‌ حسین‌ (ع) در کتاب‌ الطبقات‌ خود آورده‌ است‌ که‌ چون‌چاپ‌ نخستین‌ آن‌ به‌ اهتمام‌ برخى‌ از خاورشناسان‌ در لیدن‌ از سال‌ 1904 - 1917 م‌ بر اساس‌ نسخه‌ ناقصى‌ چاپ‌ شده‌، بخش‌ زیادى‌ از ترجمه‌ و شرح‌ حال‌ها، از جمله‌ ترجمه‌ امام‌ حسن‌ (ع) و امام‌ حسین‌ (ع) چاپ‌نشده‌ است.‌ اما در چاپ‌ بعدى‌، موارد چاپ‌ نشده‌، از جمله‌ شرح‌ حال‌ حسنین‌ ضمن‌ سه‌ مجلد مستقل‌، چاپ‌ شده‌است‌ هم‌چنین‌ دو دهه‌ پیش‌، سید عبدالعزیز طباطبایى‌ ترجمه‌ امام‌ حسن‌ (ع) و امام‌ حسین‌ (ع) رابر اساس‌ نسخه‌اى‌ که‌ از قرن‌ هفتم‌ در ترکیه‌ نگه‌دارى‌ مى‌شود، تحقیق‌ کرده‌ و آن‌ را به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌ بعدها همین‌بخش‌ِ چاپ‌ نشده‌ (که‌ ترجمه‌ حسنین‌ را نیز دربرداشت‌) با تصحیح‌ محمد بن‌ صامل‌ سُلَمى‌ با عنوان‌ الطبقات‌ الکبرى‌، الطبقه‌ الخامسه‌ من‌ الصحابه‌ در دو جزء چاپ‌ شده[111]‌ که‌ جلد اول‌ آن‌، از صفحه‌ 369 - 519 درباره‌ امام‌حسین‌ (ع) است‌ البته‌ بیش‌ از نیمى‌ از صفحات‌ یاد شده‌، حواشى‌ مصحح‌ کتاب‌ است‌.

ترجمه‌ الامام‌ الحسین‌ و مقتله‌، از دو بخش‌ تشکیل‌ شده‌ است‌، بخش‌ نخست‌ آن‌ درباره‌ نسب‌، تولد و ویژگى‌ها و فضایل‌ و مناقب‌ حضرت‌ است‌ و در بخش‌ دوم‌، گزارش‌ حادثه‌ عاشورا از آغاز تا پایان‌ حادثه‌، از جمله‌ شهادت‌ حضرت‌ آمده‌ است.‌ روش‌ تاریخ‌نگارى‌ ابن‌ سعد، حدیثى‌ است.‌ از این‌ رو او گزارش‌ها را به‌ صورت‌ مسند نقل‌ کرده‌ ودر بخش‌ نخست‌، نود حدیث‌ نقل‌ کرده‌ است.‌ اما در بخش‌ مقتل‌، نزدیک‌ به‌ پنجاه‌ خبر نقل‌ کرده‌ که‌ البته‌ سند هر یک‌از آن‌ها، بیان‌ نشده‌، بلکه‌ تنها به‌ چند سند کلى‌ که‌ در آغاز مقتل‌ آمده‌، اکتفا شده‌ است‌.

هم‌چنین‌ ابن‌ سعد، اخبارى‌ درباره‌ برخى‌ حوادث‌ و علائم‌ غیر طبیعى‌ و خارق‌ العاده‌ آسمانى‌ و زمینى‌ و نیز عقوبت‌ها و بلاهایى‌ که‌ بر سر برخى‌ از قاتلان‌ سپاه‌ عمر سعد پس‌ از حادثه‌ عاشورا آمده‌، آورده‌ است‌.

اگرچه‌ روش‌ ابن‌ سعد در نگارش‌ طبقات‌ خود، آن‌ است‌ که‌ به‌ حوادث‌ و تحولات‌ مهم‌ تاریخى‌ که‌ هم‌ زمان‌ با زندگى ‌اشخاص‌ است‌، نپردازد، اما عظمت‌ حادثه‌ عاشورا، ابن‌ سعد را واداشته‌ است‌ که‌ تا به‌ این‌ واقعه‌ و رهبر آن‌، بیشتر بپردازد با این‌ همه‌، وى‌ در مواردى‌ تنها به‌ گرد آورى‌ و نقل‌ گزارش‌ها اکتفا کرده‌ و درباره‌ درستى‌ یا نادرستى‌ آن‌ها، هیچ‌ نظرى‌ نداده‌ است.‌ براى‌ نمونه‌، وى‌ بر اخبار مربوط‌ به‌ تبرئه‌ یزید از خون‌ شهداى‌ کربلا و مقصر بودن‌ ابن‌ زیادتاکید کرده‌ است‌.

5. انساب‌ الاشراف‌

احمد بن‌ یحیى‌ جابر بلاذُرى‌ (م‌ 279 ق‌) ، مورخ‌، ادیب‌ و نسب‌ شناس‌ عصر مامون‌ تا مستعین‌ عباسى‌ است‌. وى‌ در کتاب‌ حجیم‌ خود به‌ نسب‌ و شرح‌ حال‌ خاندان‌ بزرگ‌ و برجسته‌ عرب‌ قرشى‌ پرداخته‌ است.‌ او بخشى‌ از کتاب‌ خود را به‌ نسب‌ و شرح‌ حال‌ خاندان ‌ابوطالب‌ و فرزندانش‌ و امیرالمومنین‌ (ع) و فرزندانش‌، از جمله‌ زندگانى‌ امام‌ حسین‌ (ع) و مقتل‌ وى‌پرداخته‌ است‌ بخش‌ مربوط‌ به‌ طالبیان‌ این‌ اثر با تحقیق‌ محقق‌ برجسته‌، محمدباقر محمودى‌ در سال‌ 1397ق‌ در بیروت‌ چاپ‌ شده‌ و در سال‌هاى‌ اخیر در مجموعه‌ سیزده‌ جلدى‌ با نام‌ جمل‌ من‌ انساب‌ الاشراف‌ تحقیق‌ سهیل‌ زکار وریاض‌ زرکلى‌، چاپ‌ شده‌ است.‌ آن‌چه‌ مربوط‌ به‌ زندگى‌ امام‌ حسین‌ (ع) و حادثه‌ عاشوراست‌، از صفحه ‌142–228 در جلد دوم[112]‌ چاپ‌ دو جلدى‌ انساب‌ الاشراف‌ با تحقیق‌ محمودى‌ و از صفحه‌ 358 - 425 در جلد سوم‌ مجموعه‌ سیزده‌ جلدى‌ است‌.

بلاذرى‌ پس‌ از چند گزارش‌ درباره‌ تولد و فرزندان‌ امام‌ حسین‌ (ع) به‌ شرح‌ واقعه‌ کربلا پرداخته‌ است‌ و نخستین‌ گزارش‌هاى‌ خود را در این‌ باره‌، از تماس‌ شیعیان‌ با امام‌ حسین‌ (ع) از زمان‌ صلح‌ امام‌حسن‌ (ع) آغاز کرده‌ است.‌ روش‌ تاریخ‌ نگارى‌ بلاذرى‌ در این‌ کتاب‌ همانند یعقوبى‌ و دینورى‌، ترکیبى‌ است‌ از این‌ رو به‌ جاى‌ آن‌ که‌ براى‌ هر خبر، سند مستقل‌ ذکر کند، در بیشتر موارد، تنها با تعبیر «قالوا»، خبر را آورده‌ است.‌ در مواردى‌ هم‌ به‌ سند اشاره‌ کرده‌ است‌، از جمله‌ از ابومخنف‌[113]، هشام‌ کلبى‌[114]، عوانه‌ بن‌ حکم‌[115]، هیثم‌ بن‌ عدى[116]‌، عتبى[117] و عمر بن‌ شَبَّه[118]‌ نقل‌ کرده‌ است‌ و در مواردى‌ نیز تعابیر «حدثنى‌ بعض‌الطالبیین‌[119]» و «حدثنى‌ بعض‌ قریش‌[120]» را آورده‌ است.‌

انساب‌ الاشراف‌ یکى‌ از منابع‌ تاریخ‌ عاشورا است‌ و با گزارش‌هاى‌ ابومخنف‌ و ابن‌ سعد - به‌ رغم‌ برخى‌ تفاوت‌ها - هم‌سو و سازگار و موید یک‌ دیگر است‌.

6.  الاخبار الطوال‌

ابوحنیفه‌ احمد بن‌ داود دینورى (م‌ 282 ق‌)‌، مورخ‌، منجم‌، ریاضى‌دان‌، نحوى‌، لغت‌شناس‌ و گیاه‌شناس‌ قرن‌ سوم‌ است[121].‌ وى‌ آثار بسیارى‌ در علوم‌ مختلف‌ داشته‌ است‌، اما آن‌چه‌ از وى‌ به‌ دست‌ ما رسیده‌، دو اثر الانواء و الاخبارالطوال‌ است‌ از آن‌جا که‌ وى‌ ایرانى‌ و زادگاهش‌ در منطقه‌ کرمانشاه‌ بوده‌، به‌ تاریخ‌ ایران‌ عنایت‌ ویژه‌ داشته‌ و تاریخ ‌ایران‌ پیش‌ و پس‌ از اسلام‌ را در قالب‌ کتاب‌ الاخبار الطوال‌ نگاشته‌ است.‌ دینورى‌ از سیره‌ نبوى‌ و خلافت‌ شیخین سخنى‌ به‌ میان‌ نیاورده‌ است‌. وى‌ از مجموع‌ چهارصد صفحه‌ کتاب‌، بیش‌ از سى‌ صفحه‌ (یعنى‌ حدود یک‌ دهم‌ کتاب‌) را به‌ اخبار عاشورا اختصاص‌ داده‌ است[122].‌ سبک‌ تاریخ‌ نگارى‌ دینورى‌، همانند سبک‌ مورخانى‌، هم‌چون‌یعقوبى‌ و مسعودى‌ به‌ صورت‌ ترکیبى‌ و با حذف‌ اسناد است.‌ او هر بخش‌ از گزارش‌ را با تعبیر «قالوا» آغاز کرده‌[123] و تنها گزارش‌ پشیمانى‌ عمر سعد را به‌ نقل‌ از حمید بن‌ مسلم‌ - دوست‌ عمر سعد - نقل‌ کرده‌ است[124]. اگرچه‌ بسیارى‌ از مضامین‌ گزارش‌هاى‌ دینورى‌ در منابع‌ کهن‌ دیگر آمده‌، اما تعابیر وى‌ در این‌ باره‌، ویژه‌ خود اوست‌ و درمنابع‌ دیگر نیامده‌ است.‌ یکى‌ از گزارش‌هاى‌ جالب‌ دینورى‌ که‌ حاکى‌ از ویژگى‌ و رفتار دینى‌ و اخلاقى‌ شیعیان‌ است‌، گزارش‌ چگونگى‌ دست‌یابى‌ معقل‌، جاسوس‌ ابن‌ زیاد بر مکان‌ اختفاى‌ مسلم‌ بن‌ عقیل‌ است‌ وى‌ نگاشته‌ است‌ که‌چون‌ معقل‌ وارد مسجد کوفه‌ شد، نمى‌دانست‌، سراغ‌ چه‌ کسى‌ برود که‌ ناگاه‌ دید مردى‌ در گوشه‌اى‌ مشغول‌ عبادت‌است‌، با خود گفت‌: شیعیان‌ نماز زیاد مى‌خوانند، از این‌ رو نزد آن‌ مرد - که‌ نامش‌ مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ بود - رفت‌ وخواست‌ خود را مطرح‌ کرد[125]. هم‌چنین‌ او مى‌نویسد که‌ بین‌ قتل‌ امام‌ حسین‌ (ع) و رحلت‌ رسول‌خدا (ص) پنجاه‌ سال‌ فاصله‌ است‌ و با این‌ تعبیر، احساس‌ و تعجب‌ خود را از وقوع‌ چنین ‌حادثه‌اى‌ با این‌ فاصله‌ زمانى‌ اندک‌، بیان‌ مى‌دارد[126].

7.  تاریخ‌ الیعقوبى

درباره‌ ابن‌ واضح‌ یعقوبى‌ (م‌ 292 ق‌) ، مورّخ‌ و جغرافى‌دان‌ شهیر شیعى‌ و صاحب‌ تاریخ‌ یعقوبى‌، شایان‌ ذکر است‌ که‌ وى‌ در تاریخ‌ خودبرخلاف‌ انتظار، بیش‌ از چهار صفحه‌ درباره‌ حادثه‌ کربلا سخن‌ نگفته‌ است[127]‌ که‌ به‌ نظر مى‌رسد رعایت‌ ایجاز واختصار از سوى‌ نویسنده‌، در این‌ امر نیز موثر بوده‌ است.‌ برخى‌ معاصران‌، نگاشته‌ مستقلى‌ در تاریخ‌ عاشورا به‌ نام ‌مقتل‌ ابى‌ عبدالله الحسین‌ (ع)[128] یا مقتل‌ الحسین‌ (ع)[129] از آثار وى‌ شمرده‌اند، اما با مراجعه ‌و بررسى‌ منابع‌ کهن‌ درباره‌ آثار وى‌، چنین‌ نوشته‌اى‌، در فهرست‌ آثار وى‌ دیده‌ نشد.

نتیجه‌

افزون‌ بر آن‌چه‌ برخى‌ از مورخان‌ در خصوص‌ حادثه‌ کربلا و شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع) و یارانش‌ اثرى‌ با عنوان «مقتل‌ الحسین‌ (ع)» و مشابه‌ آن‌ داشته‌اند، برخى‌ از تواریخ‌ و تراجم‌ عمومى‌ که‌ در حد قابل‌ توجهى‌ به‌ این‌ واقعه‌ بزرگ‌ پرداخته‌اند، موضوع‌ این‌ پژوهش‌ است‌. نکته‌ دیگر آن‌ که‌ به‌سبب‌ اعتبار منابع‌ مربوط‌ به‌ واقعه‌ عاشورا تاقرن‌ هفتم‌، تا آن‌جایى‌ که‌ نگارنده‌ بررسى‌ و تفحص‌ کرده‌، تمام‌ منابعى‌ که‌ به‌ واقعه‌ عاشورا تا مقطع‌ یاد شده‌ در حدچشم‌گیرى‌ پرداخته‌اند، در این‌ پژوهش‌، ابتدا به‌ صورت‌ فهرست‌وار آورده‌ شد و در ادامه‌، تمام‌ منابع‌ به‌ جاى‌ مانده‌ تاقرن‌ هفتم‌، معرفى‌ تفصیلى‌ شده‌اند.

کتاب‌نامه‌

آقا بزرگ‌ تهرانى‌، محسن‌ بن‌ على‌ بن‌ محمد رضا، الذریعه‌ الى‌ تصانیف‌ الشیعه‌، بیروت‌، دار الاضواء، 1403 ق‌.

 ابن‌ابى‌الحدید، عزالدین‌ ابوحامد عبدالحمید بن‌ هبه‌ الله، شرح‌ نهج‌البلاغه‌، تحقیق‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، دار احیاء التراث‌ العربى‌، 1386 ق‌.

 ابن‌اثیر، عزالدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ابى‌ الکرم‌، الکامل‌ فى‌ التاریخ‌، بیروت‌، دار الکتاب‌ العربى‌، [بی‌تا].

 ابن‌ اعثم‌ کوفى‌، کتاب‌ الفتوح‌، تحقیق‌ على‌ شیرى‌، بیروت‌، دار الاضواء، 1411ق‌.

 ابن‌بابویه‌ رازى‌، منتجب‌الدین‌ على‌، الفهرست‌، تقدیم‌ و تحقیق‌ سید جلال‌ الدین‌ محدث‌ ارموى‌، قم‌، کتابخانه‌عمومى‌ آیت‌ الله مرعشى‌ نجفى‌، 1366.

 ابن‌جوزى‌، عبدالرحمان‌ بن‌ على‌ بن‌ محمد، کتاب‌ الرد على‌ المتعصب‌ العنید، تحقیق‌ محمد کاظم‌ محمودى‌، [بى‌جا، بى‌نا]، 1403 ق‌.

 ابن‌حجر عسقلانى‌، احمد بن‌ على‌، الاصابه‌ فى‌ تمییز الصحابه‌، تحقیق‌ عادل‌ احمد عبدالموجود و على‌ محمدمعوض‌، بیروت‌، دار الکتب‌ العلمیه‌، 1415 ق‌.

 ابن‌حمزه‌ طوسى‌، عمادالدین‌ ابوجعفر محمد بن‌ على‌، الثاقب‌ فى‌ المناقب‌، تحقیق‌ نبیل‌ رضوان‌، قم‌، موسسه‌انصاریان‌، 1411 ق‌.

 ابن‌ زبیر اسدى‌ کوفى‌، فضیل‌، تسمیه‌ من‌ قتل‌ مع‌ الحسین‌ من‌ ولده‌ و اخوته‌ و اهل‌ بیته‌ و شیعته‌، تحقیق‌ سیدمحمدرضاحسینى‌ جلالى‌، فصلنامه‌ تراثنا، شماره‌ 2، 1406ق‌.

 ابن‌سعد، محمد، الطبقات‌ الکبرى‌ (الطبقه‌ الخامسه‌ من‌ الصحابه‌)، تصحیح‌ محمد بن‌ صامل‌ سُلَمى‌، چاپ‌ اول‌: طائف‌، مکتبه‌ الصدیق‌، 1414 ق‌.

 ابن‌سعد، محمد، ترجمه‌ الامام‌ الحسین‌ و مقتله‌، تحقیق‌ سیدعبدالعزیز طباطبایى‌، قم‌، موسسه‌ اهل‌ البیت‌ لاءحیاءالتراث‌، 1415 ق‌.

 ابن‌سلیمان‌ کوفى‌، محمد، مناقب‌ الاءمام‌ امیرالمومنین‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌ (ع)، تحقیق‌ محمد باقر محمودى‌، قم‌، مجمع‌ اءحیاء الثقافه‌ الاسلامیه‌، 1412 ق‌.

 ابن‌شهر آشوب‌، ابوجعفر محمد بن‌ على‌، معالم‌ العلماء، با مقدمه‌ سید محمد صادق‌ آل‌ بحر العلوم‌، [بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا].

 _____________، مناقب‌ آل‌ ابى‌ طالب‌، تحقیق‌ یوسف‌ بقاعى‌، [بى‌جا]، انتشارات‌ ذوالقربى‌ - افست‌ دار الاضواء، 1379.

 ابن‌طولون‌، شمس‌الدین‌ محمد، الائمه‌ الاثنا عشر، تحقیق‌ صلاح‌ الدین‌ منجد، قم‌، انتشارات‌ شریف‌ رضى‌، [بى‌تا].

 ابن‌عبد ربه‌ اندلسى‌، احمد بن‌ محمد، العقد الفرید، تحقیق‌ على‌ شیرى‌، بیروت‌، دار احیاء التراث‌ العربى‌، 1409 ق‌.

 ابن‌عساکر دمشقى‌، ابوالقاسم‌، على‌ بن‌ حسن‌بن‌هبه‌ الله، تاریخ‌ مدینه‌ دمشق‌، تحقیق‌ على‌ شیرى‌، بیروت‌، دار الفکر، 1415 ق‌.

 ابن‌عساکر دمشقى‌، ترجمه‌ ریحانه‌ رسول‌الله الامام‌ الحسین‌ (ع) (من‌ تاریخ‌ مدینه‌ دمشق‌)، تحقیق‌ محمد باقرمحمودى‌، قم‌، مجمع‌ اءحیاءاالثقافه‌ الاسلامیه‌، 1414 ق‌.

 ابن‌عماد حنبلى‌ دمشقى‌، شهاب‌الدین‌ ابوالفلاح‌ عبدالحى‌ بن‌ احمد، شذرات‌ الذهب‌ فى‌ اخبار من‌ ذهب‌، تحقیق‌عبدالقادر و محمود ارنووط‌، بیروت‌، دار ابن‌کثیر، 1406 ق‌.

 ابن‌ماکولا، ابوعلى‌ حسن‌ بن‌ على‌ بن‌ جعفر، الاءکمال‌ فى‌ رفع‌ الارتیاب‌ عن‌ المؤتلف‌ و المختلف‌ فى‌ الاسماء و الکنى‌ والانساب‌، قاهره‌، دار الکتاب‌ الاسلامى‌، [بى‌تا].

 ابن‌مطهر حلى‌، ابومنصور حسن‌ بن‌ یوسف‌، ایضاح‌ الاشتباه‌، تحقیق‌ محمد حسّون‌، قم‌، موسسه‌ النشر الاسلامى‌، 1411ق‌.

 ابن‌منده‌، ابوعبدالله اصفهانى‌، جزء ترجمه‌ الطبرانى‌، ]بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا[.

 ابن‌ندیم‌، ابوالفرج‌ محمد بن‌ ابى‌ یعقوب‌ اسحاق‌، کتاب‌ الفهرست‌، تحقیق‌ رضا تجدد، [بى‌جا، بى‌نا، بى‌تا[.

 ابن‌واضح‌ یعقوبى‌، احمد بن‌ ابى‌ یعقوب‌ بن‌ جعفر، تاریخ‌ الیعقوبى‌، بیروت‌، دارصادر، [بى‌تا].

 ابوالفرج‌ اصفهانى‌، على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ محمد، مقاتل‌ الطالبیین‌، با مقدمه‌ کاظم‌ مظفر، قم‌، موسسه‌ دار الکتاب‌، 1385 ق‌.

 ازدى‌ غامدى‌ کوفى‌، ابومخنف‌ لوط‌ بن‌ یحیى‌، وقعه‌ الطف‌، تقدیم‌ و تحقیق‌ محمد هادى‌ یوسفى‌ غروى‌، قم‌، موسسه‌النشر الاسلامى‌، 1417 ق‌ و قم‌، المجمع‌ العالمى‌ لاهل‌ البیت‌ (ع)، 1385.

 اشعرى‌ قمى‌، سعد بن‌ عبدالله، المقالات‌ و الفرق‌، تصحیح‌ محمد جواد مشکور، تهران‌، موسسه‌ مطبوعاتى‌ عطایى‌، 1963 م‌.

 امین‌، سید حسن‌، مستدرکات‌ أعیان‌ الشیعه‌، بیروت‌، دار التعارف‌ للمطبوعات‌، 1415 ق‌.

 بغدادى‌، اسماعیل‌ پاشا، ایضاح‌ المکنون‌ فى‌ الذیل‌ على‌ کشف‌ الظنون‌ عن‌ اسامى‌ الکتب‌ و الفنون‌، بیروت‌، دار احیاءالتراث‌ العربى‌، [بى‌تا].

 _____________، هدیه‌ العارفین‌، بیروت‌، دار احیاء التراث‌ العربى‌، 1951 م‌.

 بلاذرى‌، احمد بن‌ یحیى‌ بن‌ جابر، انساب‌ الاشراف‌، ج‌ 3، تحقیق‌ محمدباقر محمودى‌، بیروت‌، دار التعارف‌للمطبوعات‌، 1397 ق‌.

 _____________، کتاب‌ جمل‌ من‌انساب‌الاشراف‌، تحقیق‌ سهیل‌ زکار و ریاض‌ زرکلى‌، بیروت‌، دارالفکر، 1417 ق‌.

 بلعمى‌، ابوعلى‌ محمد، تاریخ‌نامه‌ طبرى‌، به‌ کوشش‌ محمد سرور مولایى‌، تهران‌، پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانى‌، 1377.

 بلعمى‌، ابوعلى‌ محمد، تاریخ‌نامه‌ طبرى‌، تصحیح‌ محمد روشن‌، چاپ‌ اول‌: تهران‌، سروش‌، 1377.

 تمیمى‌، محمدبن‌احمد بن‌تمیم‌، کتاب‌ المحن‌، تحقیق‌ یحیى‌ وهیب‌ جبورى‌، بیروت‌، دار الغرب‌ الاسلامى‌، 1408ق‌.

 جعفریان‌، رسول‌، تاریخ‌ تشیع‌ در ایران‌ از آغاز تا طلوع‌ دولت‌ صفویان‌، چاپ‌ اول‌: قم‌، انصاریان‌، 1385.

 جعفرى‌، محمد مهدى‌، تشیع‌ در مسیر تاریخ‌، چاپ‌ سیزدهم‌: تهران‌، دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامى‌، 1386.

 حاجى‌ خلیفه‌، مصطفى‌ بن‌ عبدالله قسطنطنى‌ حنفى‌، کشف‌ الظنون‌ عن‌ اسامى‌ الکتب‌ و الفنون‌، بیروت‌، دار اءحیاءالتراث‌ العربى‌، [بى‌تا].

 حاکم‌ نیشابورى‌، ابوعبدالله محمد بن‌ محمد، المستدرک‌ على‌ الصحیحین‌، تحقیق‌ یوسف‌ عبدالرحمن‌ مرعشلى‌، بیروت‌، دار المعرفه‌، 1406 ق‌.

 حموى‌، یاقوت‌ بن‌ عبدالله، معجم‌ الادباء، بیروت‌، دار اءحیاء التراث‌ العربى‌، 1408 ق‌.

 خطیب‌ بغدادى‌، ابوبکر احمد بن‌ على‌، تاریخ‌ بغداد أو مدنیه‌ الاسلام‌، تحقیق‌ مصطفى‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌، 1417 ق‌.

 خوارزمى‌، موفق‌ بن‌ احمد بن‌ محمد، مقتل‌ الحسین‌ (ع)، تحقیق‌ محمد سماوى‌، قم‌، دار انوار الهدى‌، 1418 ق‌.

 خویى‌، سیدابوالقاسم‌، معجم‌ رجال‌ الحدیث‌ و تفصیل‌ طبقات‌ الرواه‌، تحقیق‌ لجنه‌ التحقیق‌، 1413ق‌.

 دهخدا، على‌ اکبر، لغت‌نامه‌ دهخدا، زیر نظر محمد معین‌ و سید جعفر شهیدى‌، تهران‌، موسسه‌ انتشارات‌ و چاپ‌دانشگاه‌ تهران‌، 1373.

 دینورى‌، ابوحنیفه‌ احمد بن‌ داود، الاءخبار الطوال‌، تحقیق‌ عبدالعامر منعم‌، بیروت‌، دار احیاء الکتب‌ العربیه‌، 1960م‌.

 ذهبى‌، شمس‌الدین‌ محمد بن‌ احمد بن‌ عثمان‌، تذکره‌ الحفاظ‌، ]بى‌جا]، مکتبه‌ الحرم‌ المکى‌، [بى‌تا].

 _____________، سِیَر أعلام‌ النُبَلاء، تحقیق‌ جمعى‌ از محققان‌، بیروت‌، موسسه‌ الرساله‌، 1413 ق‌.

 _____________، میزان‌ الاعتدال‌، تحقیق‌ على‌ محمد بجاوى‌، بیروت‌، دار المعرفه‌، 1382 ق‌.

 رفاعى‌، عبدالجبار، معجم‌ ما کتب‌ عن‌ الرسول (ص) و اهل‌ البیت‌ (ع)، تهران‌، سازمان‌چاپ‌ و انتشارات‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامى‌، 1371.

 سبط‌ بن‌جوزى‌، یوسف‌ بن‌ قزغلى‌ بغدادى‌، تذکره‌ الخواص‌ من‌ الامه‌ بذکر خصائص‌ الائمه‌، تحقیق‌ حسین‌ تقى‌ زاده‌، [بى‌جا]، مرکز الطباعه‌ و النشر للمجمع‌ العالمى‌ لاهل‌ البیت‌ (ع)، 1426 ق‌.

 سمعانى‌، ابوسعد عبدالکریم‌ بن‌ محمد، الانساب‌، تقدیم‌ و تعلیق‌ عبدالله عمر بارودى‌، بیروت‌، دار الجنان‌، 1408ق‌.

 سید بن‌ طاووس‌، رضى‌الدین‌ ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ موسى‌ بن‌ جعفر، الملهوف‌ على‌ قتلى‌ الطفوف‌، تحقیق‌ فارس‌ تبریزیان‌(ح‌ سّون‌)، [بى‌جا]، دار الاسوه‌، 1383.

 شُبّر، جواد، ادب‌ الطف‌ّ أو شعراء الحسین‌ (ع)، بیروت‌، دار المرتضى‌، 1409 ق‌.

 صدوق‌، ابوجعفر محمد بن‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ بابویه‌ قمى‌، الامالى‌، تحقیق‌ موسسه‌ البعثه‌، قم‌، موسسه‌ البعثه‌، 1417 ق‌.

_____________، الخصال‌، تصحیح‌ على‌اکبر غفارى‌، قم‌، منشورات‌ جماعه‌ المدرسین‌ فى‌ الحوزه‌ العلمیه‌، 1362.

_____________، ثواب‌ الاعمال‌ و عقاب‌ الاعمال‌، قم‌، انتشارات‌ شریف‌ رضى‌، 1368.

 _____________، من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، تصحیح‌ على‌اکبر غفارى‌، قم‌، منشورات‌ جماعه‌ المدرسین‌ فى‌ الحوزه‌ العلمیه‌، 1404ق‌.

 طباطبایى‌، سید عبدالعزیز، اهل‌ البیت‌ (ع) فى‌ المکتبه‌ العربیه‌، قم‌، موسسه‌ آل‌ البیت‌ لاءحیاء التراث‌، 1417 ق‌.

 طبرى‌، ابوجعفر محمد بن‌ جریر، تاریخ‌ الرسل‌ و الامم‌ و الملوک‌، بیروت‌، موسسه‌ الاعلمى‌ للمطبوعات‌، 1409 ق‌.

 طوسى‌، ابوجعفر محمد بن‌ حسن‌، اختیار معرفه‌ الرجال‌ (معروف‌ به‌ رجال‌ الکشى‌)، تحقیق‌ حسن‌ مصطفوى‌، مشهد، دانشگاه‌ مشهد، 1348.

 _____________، الفهرست‌، تحقیق‌ جواد قیومى‌، [بى‌جا]، موسسه‌ نشر الفقاهه‌، 1417 ق‌.

 کاشفى‌، کمال‌الدین‌ حسین‌ بن‌ على‌، روضه‌ الشهداء، قم‌، نشر نوید اسلام‌، 1381 و تهران‌، اسلامیه‌، 1341.

 کتبى‌، محمد بن‌ شاکر بن‌ احمد، فوات‌ الوفیات‌، ]بى‌جا، بى‌تا، بى‌نا[.

 مامقانى‌، عبدالله، تنقیح‌ المقال‌، تهران‌، انتشارات‌ جهان‌، [بى‌تا].

 مُحَلّى‌، حمید بن‌ احمد بن‌ محمد، الحدائق‌ الوردیه‌ فى‌ مناقب‌ الائمه‌ الزیدیّه‌، تحقیق‌ مرتضى‌ بن‌ زید محطورى‌ حسنى‌، چاپ‌ اول‌: صنعاء، مکتبه‌ بدر، 1423ق‌.

 محمودى‌، محمدباقر، عبرات‌ المصطفین‌، قم‌، مجمع‌ اءحیاء الثقافه‌ الاسلامیه‌، 1417 ق‌.

 مرزبانى‌ خراسانى‌، محمد بن‌ عمران‌، الموشح‌، مصر، دار النهضه‌، [بى‌تا].

 مِزِّى‌، جمال‌الدین‌ ابوالحجاج‌ یوسف‌، تهذیب‌ الکمال‌ فى‌ أسماء الرجال‌، تحقیق‌ بشار عواد معروف‌، [بى‌جا]، موسسه‌الرساله‌، 1406 ق‌.

قیام‌ امام‌ حسین‌ (ع)، برگزیده‌ از کتاب‌ الفتوح‌، تصحیح‌ غلام‌ رضا مجد طباطبایى‌، تهران‌، شرکت‌ انتشارات‌علمى‌ و فرهنگى‌، 1374.

 مسعودى‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ على‌، مروج‌ الذهب‌ و معادن‌ الجوهر، تحقیق‌ سعید محمد لحام‌، بیروت‌، دارالفکر، 1421 ق‌.

مقتل‌ الحسین‌ (ع) به‌ روایت‌ شیخ‌ صدوق‌ (امام‌ حسین‌ (ع) و عاشورا از زبان‌معصومان‌ (ع))؛ تحقیق‌ و ترجمه‌ محمد صحتى‌ سردرودى‌، تهران‌، نشر هستى‌ نما، 1381.

 میر شریفى‌، سید على‌، «ابومخنف‌ و سرگذشت‌ مقتل‌ وى‌»، فصلنامه‌ آینه‌ پژوهش‌، ش‌ 2، 1369.

 نامعلوم‌، مقتل‌ الحسین‌ (ع)، تحقیق‌ رسول‌ جعفریان‌، فصلنامه‌ تراثنا، شماره‌ 68، 1422 ق‌.

 نجاشى‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ على‌، فهرست‌ أسماء مصنفى‌ الشیعه‌ مشهور به‌ رجال‌ النجاشى‌، تحقیق‌ سید موسى‌شبیرى‌ زنجانى‌، قم‌، موسسه‌ النشر الاسلامى‌، 1416 ق‌.