اولین نامههای کوفیان، دهم ماه رمضان سال 60 هجری، به دست امام حسین (ع) رسید و تا چهاردهم ماه مبارک رمضان همچنان دریافت نامهها ادامه داشت و امام پس از سکوت چند روزه بالاخره درصدد پاسخ دادن به نامه کوفیان برآمدند.
امام حسین (ع) در نامه خود به کوفیان این چنین نوشتند: «به نام خداوند بخشنده مهربان؛ از حسین بن على، به جماعت مؤمنان. سلام بر شما! امّا بعد، هانى بن هانى و سعید بن عبدالله، نامههای شما را برایم آوردند و آخرین نامههایی بود که از شما دریافت کردم. آنچه را نوشته بودید که «پیشوایی نداریم، بیا شاید خداوند به وسیله تو ما را بر محور حق و هدایت گردآورد» دانستم و در آنچه میپسندید، کوتاهى نخواهم کرد. اکنون برادر، پسرعمو و فرد مورد اعتماد از خاندانم، [یعنى] مسلم بن عقیل بن ابیطالب را بهسوی شما میفرستم. از او خواستهام تا احوال و امور و افکار شما را برای من بنویسد. اگر نوشت بزرگان و اندیشمندان و خردمندان شما بر آنچه فرستادگان شما میگویند و در نامههایتان خواندهام همداستاناند، به زودی نزد شما خواهم آمد.
به جانم سوگند، امام نیست مگر آن کسی که به قرآن عمل کند و عدل را به پا دارد و حق را اجرا کند و خود را وقف راه خدا سازد والسلام.» نامه را پیچیدند و مُهر کردند.[1]
حسین (ع)، مسلم بن عقیل را فراخواند و او را به همراه قیس بن مُسهِر صیداوى، عُماره بن عُبَید سَلولى و عبد الرحمان بن عبدالله بن کَدِن اَرحَبى به سمت کوفه روانه کرد.[2]
ایشان وى را به تقوای الهی، مخفى نگه داشتن مسئله و مهربانى با مردم، سفارش کرد[3] و فرمود: خداوند، کار تو را آنگونه که دوست دارد و میپسندد، تقدیر خواهد کرد. امیدوارم من و تو در رتبه شهدا قرار بگیریم. به برکت [یاد] خدا، حرکت کن تا وارد کوفه شوى. وقتى به کوفه رسیدى، در خانه مطمئنترین مردمان، فرود آى و مردم را به پیروى از من و دورى از خاندان ابوسفیان فرابخوان. اگر دیدى مردم بر بیعت با من توافق دارند، سریع به من خبر بده تا بر اساس آن، عمل کنم، به خواست خداوند متعال.» آنگاه حسین (ع) او را در آغوش گرفت و خداحافظى نمود و هر دو گریستند.[4]
امام حسین (ع) پیکهای دیگری نیز به کوفه و بصره ارسال داشت اما هیچیک از آنان مأموریتی جز رساندن نامه امام و ابلاغ آن نداشتهاند؛ اما در جریان مأموریت مسلم٬ در متن نامه و در نقلهایی که از گفتوگو امام حسین (ع) و ایشان موجود است، تفاوتهایی وجود دارد.
در متن نامه امام حسین (ع) درخواست کلی کوفیان را بیان میفرمایند و عنوان میکنند که شما طبق نامههای مکرری که فرستادهاید خواستار آمدن من بهسوی خود هستید، من هم نماینده مورد وثوقم را بهسوی شما میفرستم تا اوضاع و احوال شما را برایم بنویسند. مسلم بن عقیل از مردان نامی خاندان ابی طالب بوده است و دارای مناقب شجاعت و شهامت است. ایشان در سال 21 هجری در فتوحات شمال آفریقا و ممالک شرقی صاحب منصب بوده[5] و همچنین در جنگهای حضرت علی (ع) حضور فعال داشته و در جنگ صفین در جناح راست دلاوریهای فرآوان کرده است. مسلم بن عقیل از رجال حکومت امام حسن مجتبی (ع) بوده و میتوان گفت فردی آشنا به کوفه است. امام حسین (ع) هم با توصیف او برای مردم کوفه او را موثقترین از آل خودش و نماینده خود مینامد.
شرط حرکت امام حسین (ع)
عموماً فرآیند تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در جامعه از حقایقی است که همگان آن را میپذیرند و از این جهت در مطلق جوامع بشری، مردم از حیث نفوذ و قدرت به دو قطب تأثیرگذار و تأثیرپذیر تقسیم میشوند در این میان گروهی که تأثیرگذارند و در واقع کمترین افراد جامعه را تشکیل میدهند، به لحاظ خصوصیاتی که دارند یعنی اهل تحقیق و نظر بوده و بر اساس بصیرت و عقل به تحلیل مسائل میپردازند و به همین جهت پیشکسوتان جریانهای اجتماعی هستند که اصطلاحاً خواص نامیده میشوند. امام حسین (ع) در نامه خود به کوفیان به این افراد اشاره میکنند و بیان میکنند «اگر مسلم بن عقیل نوشت بزرگان و اندیشمندان و خردمندان شما بر آنچه فرستادگان شما میگویند و در نامههایتان خواندهام همداستاناند، به زودی نزد شما خواهم آمد.» ایشان شرط آمدن به کوفه را همجهت بودن خواص بیان میکنند و بلافاصله پس از آن به تبیین خصلتهای امام میپردازند و تعریفی از امام ارائه میدهند. در واقع حضرت به کوفیانی که از ایشان درخواست دارند امام آنان باشد گوشزد میکنند که تعریف امام نزد ایشان چیست؟
مأموریت مسلم بن عقیل
امام حسین (ع) پیکهای دیگری نیز به کوفه و بصره ارسال داشت اما هیچیک از آنان مأموریتی جز رساندن نامه امام و ابلاغ آن نداشتهاند؛ اما در جریان مأموریت مسلم٬ در متن نامه و در نقلهایی که از گفتوگو امام حسین (ع) و ایشان موجود است، تفاوتهایی وجود دارد. امام حسین (ع) صریحاً ایشان را نماینده خود میخوانند و او را مورد وثوق خود میدانند تا کوفیان با او همراهی کنند. امام حسین به ایشان مأموریت داده بودند که آرای بزرگان کوفه و اندیشمندان آن را بررسی کند و اگر آنها بر بیعت با امام حسین (ع) توافق داشتند به امام اطلاع دهد که به سرعت به کوفه بیایند اما اگر توافق ندارند سریع از کوفه بازگردد. سیدالشهدا به مسلم توصیه کرد که این مأموریت را مخفیانه به انجام برساند و در همه حال تقوای الی و مدارا با مردم را در نظر بگیرد. بنابراین مسلم بن عقیل تنها یک پیک نبود بلکه ایشان نماینده و چشم امام در کوفه بودند که دعوت کوفیان را مورد بررسی قرار دهند از راستی آن مطمئن شوند.
در برخی تحلیل ها مأموریت مسلم تنها بررسی اوضاع کوفه و بررسی صحت دعوتنامهها بیان شده است و تاکید دارند که مردم هم بهعنوان اینکه مسلم نماینده امام است با او بیعت کردند. به عبارت دیگر، کوفیان فرماندهی امـام را پذیـرفتند، نه فـرماندهی مسلم را و احتمالا آنان با مسلم پیمان نبستند که هر کاری که انجام داد، یاریاش کنند. لذا وقتی بر ضد عبیدالله قیام کـرد علاوه بر جو خفقان، خود را ملزم به یاری مسلم نمیدانستند. البته شاید توجیه کوفیان برای عدم یاری بوده باشد و یا آنکه کوفیان تنها منتظر رسیدن امام حسین (ع) بودند. هرچند با ورود عبیدالله به کوفه، عدهای روحـیه خود را از دست دادند و و با یاری نکردن خود موجب شکست قیام مسلم شدند که اوضاع را بدتر کرد و مردم بهطور کلی ناامید شـدند و حـتی به پیمان خود با امام عمل نکردند.