- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۴۲۶۱
- شماره مطلب: ۷۶۷۹
-
چاپ
هرکس که رفته کربلا، از این حرم رفت
بیمارها دارالشفا را میشناسند
اینجا تمام دردها را میشناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را میشناسند
از هر دری درماند هرکس آمد اینجا
درماندهها باب الرضا را میشناسند
در این حرم حتی خدا نشناسها هم،
گاهی میآیند و خدا را میشناسند
ما چند سالی هست که مشهد میآییم
دیگر تمام شهر ما را میشناسند
بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر
دیگر من بی دست و پا را میشناسند
ساده بگویم، گنبدت را دوست دارم
بی چیزها تنها طلا را میشناسند
چه احتیاج است احتیاجم را بگویم؟
اهل کرم فقر گدا را میشناسند
هرکس که رفته کربلا، از این حرم رفت
با نام مشهد، کربلا را میشناسند
-
ساقی من، شکسته سبوی مرا ببوس
کنج خرابه، سوخته موی مرا ببوس
تو محرمانه سرّ مگوی مرا ببوس
مثل لب تو خورده ترک دور چشم من
ساقی من، شکسته سبوی مرا ببوس
-
تربتی از کربلای تو برای من بس است
شمع هستم در عزای تو، برای من بس است
اشک میریزم برای تو، برای من بس است
من به هر چیزی که دادی و ندادی راضیام
تا ابد هستم گدای تو، برای من بس است
-
مادر شهید
جز این دو میوۀ قلبم ثمر نداشتهام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشتهام
برای اینکه شبیه تو بی کفن باشند
برایشان کفن از خانه برنداشتهام
-
اینها دو بال جعفر طیار هستند
یک لحظه بی تو فکر آسایش نکردم
پنجاه سال است از تو یک خواهش نکردم
یک عمر روی حرف تو چیزی نگفتم
این بار میخواهم به پای تو بیفتم
هرکس که رفته کربلا، از این حرم رفت
بیمارها دارالشفا را میشناسند
اینجا تمام دردها را میشناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را میشناسند
از هر دری درماند هرکس آمد اینجا
درماندهها باب الرضا را میشناسند
در این حرم حتی خدا نشناسها هم،
گاهی میآیند و خدا را میشناسند
ما چند سالی هست که مشهد میآییم
دیگر تمام شهر ما را میشناسند
بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر
دیگر من بی دست و پا را میشناسند
ساده بگویم، گنبدت را دوست دارم
بی چیزها تنها طلا را میشناسند
چه احتیاج است احتیاجم را بگویم؟
اهل کرم فقر گدا را میشناسند
هرکس که رفته کربلا، از این حرم رفت
با نام مشهد، کربلا را میشناسند