مشخصات شعر

شعر ایرج میرزا دربارۀ شام غریبان

سرگشته بانوان وسط آتش خیام
چون در میان آب، نقوش ستاره‏‌ها

 

اطفال خردسال، ز اطراف خیمه‏‌ها
هر سو دوان چو از دل آتش، شراره‌‏ها

 

غیر از جگر که دسترس اشقیا نبود
چیزی نماند در بر ایشان ز پاره‏‌ها

 

انگشت رفت در سر انگشتری به باد
شد گوش‌ها دریده پی گوشواره‏‌ها

 

سبط شهی که نام همایون او برند
هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‏‌ها

 

در خاک و خون فتاده و تازند بر تنش
با نعل‌ها که ناله برآمد ز خاره‌‏ها

شعر ایرج میرزا دربارۀ شام غریبان

سرگشته بانوان وسط آتش خیام
چون در میان آب، نقوش ستاره‏‌ها

 

اطفال خردسال، ز اطراف خیمه‏‌ها
هر سو دوان چو از دل آتش، شراره‌‏ها

 

غیر از جگر که دسترس اشقیا نبود
چیزی نماند در بر ایشان ز پاره‏‌ها

 

انگشت رفت در سر انگشتری به باد
شد گوش‌ها دریده پی گوشواره‏‌ها

 

سبط شهی که نام همایون او برند
هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‏‌ها

 

در خاک و خون فتاده و تازند بر تنش
با نعل‌ها که ناله برآمد ز خاره‌‏ها

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×