مشخصات شعر

نیمه‌شب

نیمه‌شب بود که درهای اجابت وا شد

یوسف گمشدۀ دخترکی پیدا شد

 

آنکه همراه سخن‌هاش همه لکنت بود

چون که چشمش به پدر خورد زبانش وا شد

 

چون که عطر پدرش را به خرابه حس کرد

یا علی گفت و به صد رنج ز جایش پا شد

 

هاتفی داد ندا چشم تو روشن خانم

آنکه می‌گفت نداری تو پدر، رسوا شد

 

رفت و تا روز جزا بهر تسلای یتیم

شام، بد نام‌ترین نقطۀ این دنیا شد

 

سورۀ کوثر این قافله را دق دادند

باز هم زینب غمدیدۀ ما تنها شد

نیمه‌شب

نیمه‌شب بود که درهای اجابت وا شد

یوسف گمشدۀ دخترکی پیدا شد

 

آنکه همراه سخن‌هاش همه لکنت بود

چون که چشمش به پدر خورد زبانش وا شد

 

چون که عطر پدرش را به خرابه حس کرد

یا علی گفت و به صد رنج ز جایش پا شد

 

هاتفی داد ندا چشم تو روشن خانم

آنکه می‌گفت نداری تو پدر، رسوا شد

 

رفت و تا روز جزا بهر تسلای یتیم

شام، بد نام‌ترین نقطۀ این دنیا شد

 

سورۀ کوثر این قافله را دق دادند

باز هم زینب غمدیدۀ ما تنها شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×