- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۶
- بازدید: ۱۱۶۹
- شماره مطلب: ۳۰۶۹
-
چاپ
سر به مُهر
حسین من! فدای چشمِ مستت
فدای آن نگاهِ هُو پَرستَت
تو رازِ سر به مُهر کائناتی
خدا را معنیِ صوم و صلاتی
چنان در معرضِ عشق شدیدی
که سالاری، شهیدان را شهیدی
خدا میخواست تا غوغا کنی، آی!
به روی آدمی در واکنی، آی!
زمین هر چند غرقِ خودپرستی است
زمان سوداییِ شیطانپرستی است
همیشه تیرها زنگار خیزند
قساوتپیشگان در باد ریزند
تویی سرچشمه ... پایانِ تو هرگز!
کسوفِ چشم رخشانِ تو هرگز!
-
دلاویز
خیابان در خیابان داغ جاریست
زمین و آسمان در سوگواریست
بخوان، ای نوحهخوان! از داغ زهرا
که تاراج خزان شد باغ زهرا
-
سوگند و صدا
قسم میخوردم به آن سردارِ بیسر
که از خونش شده کوثر معطّر
قسم خوردم به آن دست بریده
که دنیا مثلِ او هرگز ندیده
-
نوای نینوا
بیا، بشنو نوای نینوا را
بسوز اسطورهها، افسانهها را
حقیقت نیست در آواز آنان
طریقت نیست در پروازِ آنان
-
هیهات!
حسین و اختیار ننگ؟ ... هیهات!
تبسُّم در غبارِ ننگ؟ ... هیهات!
ستم را یاوری کردن تباهیست
ستمکاری سیاهی، روسیاهیست
سر به مُهر
حسین من! فدای چشمِ مستت
فدای آن نگاهِ هُو پَرستَت
تو رازِ سر به مُهر کائناتی
خدا را معنیِ صوم و صلاتی
چنان در معرضِ عشق شدیدی
که سالاری، شهیدان را شهیدی
خدا میخواست تا غوغا کنی، آی!
به روی آدمی در واکنی، آی!
زمین هر چند غرقِ خودپرستی است
زمان سوداییِ شیطانپرستی است
همیشه تیرها زنگار خیزند
قساوتپیشگان در باد ریزند
تویی سرچشمه ... پایانِ تو هرگز!
کسوفِ چشم رخشانِ تو هرگز!