کرب و بلا: امام حسین (ع) پس از خروج از مکه و در مسیر حرکت به سوی سرزمین عراق از منزلگاه‌های متعددی عبور کردند؛ «ذات عِرق» اولین توقفگاهی بود که سیدالشهدا (ع) سر راه خود در آنجا منزل کردند. در همین مکان بود که جناب «عبدالله» همسر حضرت زینب (س) امان‌ نامه‌ای از جانب استاندار مدینه خدمت امام آورد و زمانی که با پاسخ منفی امام روبرو شد، دو فرزندش را همراه کاروان امام کرد و خود به مدینه بازگشت.

 

امام روز بعد به « حاجِز» رسیدند و یک شبانه‌روز در این منزلگاه توقف کردند. ایشان که نامه مسلم مبنی بر همراهی و دعوت مردم کوفه را دریافت کرده بودند، در این مکان نامه‌ای برای مردم کوفه نوشتند و توسط «قیس بن مسهر صیداوی» ارسال کردند و خبر حرکت خود به سوی عراق را در این نامه اعلام کردند.

 

کاروان امام حسین (ع) روز دوشنبه 21 ذی‌الحجه به منزلگاه «زَرُود» رسید. زَرُود، منطقه‌ای ریگزار در مسیر مکه به کوفه بوده است. به دلیل شنزار بودن و فرورفتن آب باران، این منطقه زرود به معنای بلعنده نام گرفته است.2

 

ملاقات سیدالشهدا (ع) و «زهیر بن قین»؛ عاشقانه‌ای که مکتوم ماند

یکی از اتفاقات واقعه حرکت کاروان حسینی به کربلا در این منزلگاه رخ داد و آن هم ملاقات امام حسین (ع) با جناب «زهیر بن قین بجلى» بود. زهیر شیعه عثمان و فرمانده سپاه او بود. او در راه بازگشت از سفر حج و در مسیر کوفه در منزلگاه زرود توقف کرد. شاید ناخوشایندترین خبر برای زهیر این بود که حسین بن علی و همراهانش نیز در همین مکان منزل کرده‌اند. نیاز هر دو کاروان به آب باعث این مجاورت شده بود اما به هرحال زهیر از رویارویی با امام پرهیز می‌کرد.

 

امام حسین (ع) با دیدن خیمه زهیر سوال کردند که این خیمه از آن کیست؟ گفتند: متعلق به زهیر بن قین است. امام به مؤذن خود «حجاج بن مسروق»  امر کرد به خیمه زهیر برود و او را نزد امام دعوت کند. هنگام ظهر در حالی که زهیر و همراهانش مشغول غذا خوردن بودند، فرستاده امام نزد او آمد و پیغام حسین بن علی (ع) را به او رساند.

زهیر در پاسخ تأملی کرد. اما همسرش «دلهم» دختر «عمرو» خطاب به او گفت: «سبحان الله! پسر رسول خدا تو را می‌خواند و تو اجابت نمی‌کنی!» رفع شک زهیر و ترغیب او به اجابت دعوت امام، نشان از بصیرت و زمان‌شناسی این بانو دارد و این ویژگی بارز تمامی بانوان عاشورایی است.

زهیر پذیرفت و با اکراه به سوی خیمه حضرت رفت. بعد از این ملاقات در حالی که آثار خوشحالی در چهره‌اش نمایان بود به خیمه بازگشت و  به همراهان خود گفت: «من مظلومیت حسین را دیدم و اکنون قصد دارم به او ملحق شوم، هر کسی می‌خواهد فرزند پیامبر را یاری دهد با ما همراه شود و هر کسی تمایلی به همراهی ندارد، من عهد و بیعت خود را برداشتم.

آنگاه آنان را از خبر سلمان فارسى آگاه کرد و گفت: هنگامى که در «بلنجر»3 مى‌‌جنگیدیم و پیروز شدیم، به غنائمى دست یافتیم و ما بسیار مسرور و شادمان بودیم، سلمان فارسى که خوشحالى و سرور ما را دید گفت: هنگامى که آقاى جوانان آل محمد (ص) را درک کردید، از جنگیدن در رکاب وى خوشحال‌تر باشید که غنائم بیشترى مى‌‌برید.4

زهیر  سپس به همراهان خود امر کرد خیمه‌اش را نزدیک خیمه سیدالشهدا (ع) برپا کنند. آنگاه رو به همسرش کرد و گفت: به خویشان خود ملحق شو. من نمى‌‌خواهم از جانب من جز خیر به تو برسد. دلهم پاسخ داد: خداوند تو را خیر دهد، از تو می‌خواهم روز قیامت نزد رسول خدا مرا نیز به یادآورى و اینگونه با زهیر وداع کرد و از کاروان امام جدا شد.5

 

زهیر بن قین وفادارانه با امام همراهی کرد و در رکاب فرزند رسول خدا به شهادت رسید. طبق نقل مقاتل، امام حسین (ع) بعد از شهادت زهیر چنین فرمودند: «ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت نماید.» در زیارت مأثور شهدای کربلا نیزاز این یار امام حسین (ع) یاد و چنین بر او سلام داده شده است: «السَّلَامُ عَلَى زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ»6

 

____________________________________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:

1- الامام الحسین (ع) و اصحابه، صفحه 164؛ مقتل الحسین(ع)، صفحه 182 -180.

2- معجم البلدان، ج3، ص 139

3- ناحیه ای در دریای خزر کنونی

4- ترجمه مقتل مقرم، صفحه 97- 96

5- منزلگاه‌های امام حسین (ع)، محمدزاده، مرضیه.

6- المزار، شهید اول، صفحه 151؛ بحار الأنوار، جلد ‌98، صفحه 272؛ اقبال الاعمال، جلد‌2، صفحه 713.